نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 12 صفحه : 149
درست شده است و شیطانها از اطراف جمع شدهاند و مىخواهند حالا که همه چیز درست شده و مأیوس شدند نگذارند اجرا بشود کارها باز تهیه ببینند ولو 10 سال دیگر ولو براى 10 سال دیگر تهیه ببینند براى اینکه مسجدها را کم کم خالى کنند و آخوند مسجد را کنار بگذارند و یک کسى که وضو ندارد و به هیچ چیز معلوم نیست اعتقاد داشته باشد، بیاورند آنجا پهلوى آخوند و نگذارند نمازش را بخواند و خالى کنند این سنگرها را و بعد از خالى کرده این سنگرها حمله کنند. این دژهاى محکم را محکم نگاه دارید نگویید که ما انقلاب کردیم حالا باید هى فریاد بزنیم، خیر نماز بخوانید از همه فریادها بالاتر است.
اجتماع کنید، نمازهاى جمعه را با شکوه بجا بیاورید و نمازهاى غیرجمعه را هم که شیطانها از نماز مىترسند از مسجد مىترسند، و این دانشجوها و دانشگاهىها و معممین و علما و روحانیون و همه این قشرهائى که مغز متفکر هستند، با هم ائتلافشان را زیاد کنند و متوجه باشند به اینکه مىخواهند این ائتلاف را بشکنند. اگر آمدند تو دانشگاه و گفتند ما با دانشگاهىها کار نداریم اما آخوند بازى درست نکنید و رفتند توى مدرسهها و گفتند ما به علما که کار نداریم لکن این دانشگاهىها را راه ندهید به خودتان، بدانید که این حیلهاى است براى اینکه شما را از هم جدا کنند و راه را براى خودشان باز کنند. بیدار باشید، متوجه باشید، امروز همه چشمها به شما دوخته شده است. اینهائى که، هیأتهایى که از خارج آمدند بعضىشان گفتند ملتها اطلاع ندارند از اوضاع ایران براى اینکه همه رسانههاى گروهى دست دشمن ماست و معالأسف در داخل ما هم اینقدر مجله است، اینقدر روزنامه است و نه اینکه یک روزنامهاى براى خودش یک تیراژى دارد، نخیر هیچ تیراژى هم ندارد اما درست کنند و به مردم مىدهند، چنانچه کتابهائى که با کامیون از شوروى حمل مىشود و دم دانشگاهها مىریزند. بیدار باشید که شما را اغفال نکنند اینها، از شما صدمه دیدند اینها و آسیب دیدهاند از شما، مىخواهند تلافى کنند. نگذارید دست اینها باز بشود، نگذارید اینها رشد بکنند.
اگر دانشگاه اسلامى داشتیم خون جوانهاى ما ریخته نمىشد
اجتماعاتتان را حفظ کنید، مساجدتان را محکم نگاه دارید و دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید متحول بشود به یک دانشگاهى که براى خودمان باشد. اگر ما دانشگاهمان براى خودمان بود، از اول این دانشگاه یک دانشگاه براى خودمان بود، اسمش را دانشگاه ملى گذاشتند اما ابداً از ملت اسلام هیچ حرفى در آن نیست، اگر ما یک دانشگاه اسلامى داشتیم، اگر یک دانشگاهى که به درد بخورد داشتیم، ما دیگر اینقدر خونریزى نمىکردیم، در ایران اینقدر خون جوانهاى ما ریخته نمىشد. این براى این بود که ما دانشگاه نداشتیم. از دانشگاه هر که بیرون آمده بود یک پستى مىگرفت و به مردم زور مىگفت. هر که بیرون مىآمد براى دیگران خدمتگزار بود. وقتى که آن راس باطل شد و غلط شد، تا آخر غلط مىشود. وقتى آن نوکر اول حسابش را با بالائىها درست کرد دیگر همه را مىچاپند، کدخدا را مىبینند و ده را مىچاپند. بیخود بود که آن سلطنت عثمانى را با آنکه آنها هم
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 12 صفحه : 149