responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 33
در شب عاشورا امام علیه السلام اصحابش را در خیمه عند قرب الماء [1] یا نزدیک آن خیمه جمع کرد و آن خطابه بسیار معروف شب عاشورا را به آنها القاء کرد که نمی‌خواهم آن را به تفصیل نقل کنم . در این خطبه امام بطور خلاصه به آنها می‌گوید شما آزاد هستید . امام نمی‌خواسته کسی رو دربایستی‌ داشته باشد و خودش را مجبور ببیند ، حتی کسی خیال کند که به حکم بیعت‌ لازم است بماند . لذا می‌گوید همه شما را آزاد کردم ، همه یارانم ، خاندانم ، برادرانم ، فرزندانم ، برادرزاده‌هایم . اینها جز به شخص من به‌ کس دیگری کار ندارند ، شب تاریک است و از این تاریکی شب استفاده‌ کنید و بروید و آنها هم قطعا با شما کاری ندارند . در اول هم از اینها تجلیل می‌کند و می‌گوید منتهای رضایت را از شما دارم ، اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم ، اهل بیتی بهتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم .
اما همه آنها بطور دسته جمعی می‌گویند آقا چنین چیزی مگر ممکن است ، جواب پیغمبر را چه بدهیم ، وفا کجا رفت ، انسانیت کجا رفت ، محبت‌ کجا رفت ، عاطفه کجا رفت ؟ و آن سخنان پر شوری که آنجا گفتند که واقعا دل سنگ را کباب می‌کند ، یعنی انسان را به هیجان می‌آورد . یکی می‌گوید مگر یک جان هم ارزش این حرفها را دارد که کسی بخواهد فدای شخصی مثل تو کند ، ای کاش


[1] بحار الانوار جلد 44 صفحه 392 ، اعلام الوری صفحه 234 ، از ارشاد شیخ‌ مفید صفحه 231 ، مقتل الحسین مقرم صفحه . 257 معلوم می‌شود که خیمه‌ای بوده‌ است که اختصاص به مشکهای آب داشته و از همان روزهای اول آبها را در آن‌ خیمه جمع می‌کرده‌اند .

نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست