نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 179
و محترمانه اسراء را به مدینه بفرستد ، بعد تبری بکند و بگوید خدا لعنت
کند ابن زیاد را ، من چنان دستوری نداده بودم ، او از پیش خود این کار
را کرد . چه کسی این کار را کرد ؟ زینب ( س ) چنین کاری را کرد . در
آخر جملههایش اینطور فرمود : « یا یزید کد کیدک واسع سعیک ناصب جهدک
فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا » [1] . زینب علیهاسلام به کسی که
مردم با هزار ترس و لرز به او یا امیرالمؤمنین میگفتند ، خطاب میکند که
یا یزید به تو میگویم ، هر حقهای که میخواهی بزن و هرکاری که میتوانی
انجام بده ، اما یقین داشته باش که اگر میخواهی نام ما را در دنیا محو
بکنی ، نام ما محو شدنی نیست ، آنکه محو و نابود میشود تو هستی .
چنان خطبهای در آن مجلس خواند که یزید لال و ساکت باقی ماند و خشم
سراسر وجود آن مرد شقی و لعین را فرا گرفت و برای اینکه دل زینب ( س )
را آتش بزند و زبان او را ساکت کند ، و برای اینکه زینب منقلب بشود ،
دست به یک عمل ناجوانمردانه زد ، با عصای خیزران خود به لب و دندان
اباعبدالله ( ع ) اشاره کرد .
لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظیم
[1] بحار الانوار ، جلد 45 ، صفحه 135 و اللهوف ، صفحه . 77
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 179