نام کتاب : حرکت و زمان در فلسفه اسلامی 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 90
میان جوهر و عرض قائل شود این مقدار وحدت را در باب علت و معلول قائل
نمیشود . تا اینجا دو برهان .
برهان سوم
برهان سوم باز مربوط میشود به رابطه بین جوهر و عرض ، اما نه رابطه "
عروض " و اینکه رابطه عروض که از آن به وجوده لنفسه عین وجوده لغیره
تعبیر میشود ، یعنی وجودش برای دیگری باشد ، در این برهان نقطه اتکاء
وجود لغیره عرض نیست ، نقطه اتکاء برهان آن رابطهای است که به این
صورت تعبیر میکنیم که : اعراض مشخص جوهر هستند . " تشخص " جوهر به
عرض است .
مناطق تشخص نزد قدما
قدما چنین تعبیر میکردند و چنین به نظرشان میرسید که عرض مشخص است
به این معنی است که : یک جوهر در طبیعت خودش یک طبیعت کلی است مثل
" انسان " ، این جوهر قابل صدق بر کثیرین است . با ضمیمه شدن اعراض
به این طبیعت که طبیعت " انسان " است ، این کلی تبدیل به شخصی میشود
. انسان کلی است . اگر گفتیم انسان سفید باز هم کلی است ولی دایره
محدودتری دارد و به طرف جزئیت نزدیکتر میشود . اگر گفتیم انسان سفید 60
کیلوئی ، باز هم دایرهاش محدودتر میشود ، و اگر گفتیم انسان سفیدی که 60
کیلو وزن دارد و رنگ چشمش و موی سرش مشکی است و قدش 180 سانتیمتر
است باز هم با هر قیدی دایره محدودتر میشود . و اگر بگوئیم این شخص
فرزند زید است باز هم دایره محدودتر میشود و قس علیهذا . و اگر همچنین
قیود را ادامه بدهیم و مثلا آن شخص را نشان دهیم که در حال حاضر در فلان
نقطه که نشسته است این از کلی بودن در میآید و میشود شخصی . پس وقتی که
این سلسله اعراض ضمیمه شد به " کلی " ، کلی را تبدیل به " شخصی "
میکند . این تصوری است که قدما از این مسئله داشتهاند .
نام کتاب : حرکت و زمان در فلسفه اسلامی 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 90