نام کتاب : حرکت و زمان در فلسفه اسلامی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 204
مبدع است ( البته مقصودشان ماده اولی است ) . حکما موجودات را تقسیم
میکنند به مبدع و کائن و صورتها را حادث ولی ماده را مبدع میدانند . مثل
عقول مجرده که وجودشان ابداعی است نه تکوینی یعنی از چیز قبلی به وجود
نیامده اند .
در جلسات پیش گفتیم که اینها برای عالم قائل به حقیقتی هستند که آنرا
ماده اولی مینامند و نیز گفتیم که حکما برای ماده اولی شخصیت و نوعیت و
هویت قائل نیستند که چیزی در عالم مستقلا وجود دارد که مثلا حادث است یا
قدیم ، مبدع است یا غیر مبدع ، ماده ای که فلاسفه قائلند غیر از ماده ای
است که علمای طبیعی قائل اند . ماده ای که علمای طبیعی قائلند در واقع
فعلیتی کامل است و غیر از آن آنچه هست ، مظاهر و شکلهای آن میباشد .
مثل ذراتی که ذیمقراطیس قائل است ، ذرات ذیمقراطیس یا چیزی که امروزه
ماده و انرژی نامیده میشود ، اینها در واقع حقیقتی مستقل هستند و آن چه
غیر از اوست تظاهرات آن است ، خود ماده یا ذرات از وجود عالی تری
برخوردار است و اینها تجلیات و تظاهرات و آثار آن است .
ولی ماده فلسفی امری مبهم الوجود و ضعیف الوجود است ، در نهایت ضعف
وجود است بطوریکه نمی تواند موجود باشد مگر به طفیل صورت . مثل آنچه که
در مورد جنس و فصل گفته میشود که فصل نسبت به جنس اصالت دارد نه جنس
نسبت به فصل . جنس یک معنای مبهمی است و فصل یک معنای معین و فرقشان
اعتباری است ، لابشرطی و بشرط لائی است . حکما چنین معنائی را که ماده
اولی مینامند نمی توانند حادث بدانند ، آنطور که صورتها را حادث
میدانند ( منظور حادث زمانی است ) . وقتی آن را حادث زمانی نمی دانند
باید قدیم زمانی بدانند [1] . [1] به نظر امروزی ها لازمه اعتقاد به قدیم بودن زمانی ماده ، اعتقاد به
ثنویت است . به همین دلیل ارسطو را که منشأ این فکر است قائل به
ثنویت میدانند یعنی به دو قدیم و در واقع به دو واجب الوجود قائل بوده
است ، یکی آن که فاعل موجودات است و دیگری آن که قابل صور است . پس
از نظر فرنگی ها ، ارسطو نه الهی بوده و نه مادی بلکه ثنوی بوده است .
حتی چنین حرفی را درباره بوعلی نیز زدهاند در بعضی از تاریخ فلسفه ها که
>
نام کتاب : حرکت و زمان در فلسفه اسلامی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 204