نام کتاب : جهان بینی توحیدی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 87
غیب یعنی نهان . غیب یا نهان دو گونه است : نسبی و مطلق غیب . نسبی
یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر
این نهان است ، مثلا برای کسی که در تهران است ، تهران شهادت است و
اصفهان غیب است ، اما برای کسی که در اصفهان است ، اصفهان شهادت است
و تهران غیب است .
در قرآن کریم در مواردی کلمه غیب به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل
آنجا که میفرماید :
« تلک من انباء الغیب نوحیها الیک »[1] .
اینها از جمله خبرهای غیب است که بر تو وحی میکنیم .
بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان غیب است ، اما برای
خود آنها شهادت است .
ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه غیب را به حقایقی اطلاق میکند که "
نادیدنی " است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به
علت دوری یا مانع دیده نشود - آنچنانکه اصفهان از کسانی که در تهران
هستند نهان است - و میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی
بودن ، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است .
بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف میکند که به " غیب " ایمان
دارند ، مقصود غیب نسبی نیست ، به غیب نسبی همه مردم - اعم از کافر و
مؤمن - ایمان و اعتراف دارند . همچنین آنجا که میفرماید : " « و عنده
مفاتح »
[1] هود / . 49
نام کتاب : جهان بینی توحیدی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 87