نام کتاب : جهاد نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35
بتپرستی دست برمیداشتند و یهودی میشدند . وقتیکه پیغمبر اکرم وارد
مدینه شدند یکعده از این بچههای اهل مدینه در زیر تربیت این یهودیها
بودند و دین یهود را انتخاب کرده بودند و چندتای از این بچهها از دین
یهود برنگشتند ، پدر و مادرهایشان مسلمان شدند ولی بچهها از دین یهود
برنگشتند . وقتی قرار شد یهودیها از اطراف مدینه خارج شوند و مهاجرت
کنند آن بچهها با همکیشان خود راه افتادند . باز پدرها آمدند خدمت رسول
اکرم اجازه خواستند بچههایشان را جدا کنند از این یهودیها و مجبور کنند
که دست از دین یهود بردارند و مسلمان بشوند . پیغمبر اکرم اجازه نداد ،
گفتند یا رسولالله اجازه بدهید اینها را بزور برگردانیم مسلمانشان کنیم .
فرمود نه ، حالا که خودشان انتخاب کردهاند با آنها بروند بگذارید با آنها
بروند و میگویند این آیه همینجا نازل شد که : « لا اکراه فی الدین قد تبین
الرشد من الغی ».
آیه دیگر آن آیه معروف است : « ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه
الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ». ( نحل - 125 ) مردمرا بخوان بسوی راه
پروردگارت ، با چی ؟ با زور ؟ با شمشیر ؟ نه ، با حکمت ، با منطق با
برهان ، و دیگر با موعظه نیک : « و جادلهم بالتی هی احسن ». آنها که با
تو مجادله میکنند تو هم بنحو نیکی با آنها مجادله کن . این آیه هم که
صریحا راه اسلام آوردن را دعوت معرفی کرد .
در آیه دیگر میگوید : « و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء
فلیکفر »( کهف - 29 ) . هر که دلش میخواهد ایمان بیاورد ، ایمان
بیاورد ، هر که هم دلش نمیخواهد ایمان بیاورد کافر باشد کافر زیست بکند
، پس این آیه هم که گفته ایمان و کفر اختیاری است بنابر این اجباری
نیست . پس اسلام نمیگوید که باید به زور
نام کتاب : جهاد نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35