نام کتاب : جهاد نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 34
برای مردم بیان بکنید که حقیقت خودش آشکار است . اجباری نباید در کار
دین باشد یعنی کسی را نباید مجبور کرد باینکه دین اسلام اتخاذ کند . این
آیه صریح است در مدعا . در تفاسیر نوشتهاند که مردی انصاری که قبلا
بتپرست بود و دو پسر داشت که مسیحی شده بودند ، این پسرها به
مسیحیتای که گرایش پیدا کرده بودند علاقمند بودند ، اما پدر مسلمان بود
و خیلی ناراحت بود از اینکه دو پسرش مسیحی شدهاند ، آمد خدمت رسول
اکرم و گفت یا رسولالله من چه کنم این بچهها مسیحی هستند ، هر کاری
میکنم مسلمان نمیشوند ، آیا اجازه میدهی اینها را مجبور کنم از دینشان
دست بردارند و مسلمان بشوند . فرمود : نه . « لا اکراه فی الدین » .
و باز در شأن نزول آیه نوشتهاند که در مدینه چنانکه میدانید دو قبیله
اوس و قبیله خزرج ساکن بودند و مدنیهای اصلی همینها بودند ، اینها همه
همسایه بودند با چند قبیله بزرگ یهود که این قبیلههای بزرگ یهود بعدها
آمده بودند به مدینه . یکی قبیله بنیالنظیر بود یکی هم قبیله بنیقریظه ،
یک قبیله دیگر هم بود از این یهودیها که اینها در اطراف مدینه بودند .
یهودیها باعتبار اینکه مذهبشان مذهب یهود بود و کتاب آسمانی داشتند
کم و بیش در میان اینها افراد باسواد پیدا میشد ، بر عکس خود آن
مدنیهای اصلی که بتپرست بودند و باسواد نداشتند ، این اواخر چند نفر
باسواد در میانشان پیدا شده بود . یهودیها چون باصطلاح فرهنگشان بالاتر بود
و سطح فکرشان بالاتر بود در اینها نفوذ داشتند ، با اینکه مذهب اوس و
خزرجیها با مذهب یهود دو تا بود معذلک تحت تأثیر عقاید یهود قرار
میگرفتند و گاهی بچههایشانرا میفرستادند پیش یهودیها که درس بیاموزند و
احیانا بچههای اینها که میرفتند پیش یهودیها از مذهب
نام کتاب : جهاد نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 34