نام کتاب : توحید نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35
غزلی است از حافظ و حاجی سبزواری آن را استقبال کرده است . در این
زمینه ، دیگر زبان شعرای ما پر است و نمیخواهیم واردش بشویم . فقط همین
قدر میخواهیم اشاره کنیم به این مطلب که عرفا عشق الوهی را در فطرت همه
انسانها میدانند . حتی راجع به آیه " « و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه
" [1] ( خدا حکم کرده است که جز او هیچ چیزی را پرستش نکنید ) -
برای اینکه بدانید که مطلب را تا کجاها بردهاند - عرفا یک حرفی گفتهاند
که داد و قال فقها را بلند کردهاند . عرفا گفتند این قضا قضای تکوینی
است و اجتناب ناپذیر است ( اتفاقا از ابن عباس هم روایتی در همین
زمینه هست ) یعنی برای بشر امکان ندارد غیر خدا را پرستش کند . میگوید
پس بتپرست چیست ؟ میگوید بتپرست هم خودش نمیداند خدا را پرستش
میکند ، طبیعتش او را به دنبال خدا راه انداخته است ولی اشتباه در
تطبیق میکند . در همینجا یک حرفهایی زدند که دیگر سرو صدا هم راه
انداخته :
مسلمان گر بدانستی که بت کیست
یقین کردی که دین در بتپرستی است
این یک طنزی به این مطلب است ، نه اینکه بخواهد بتپرستی به این
مفهوم کثیفش را تأیید کند . میخواهد بگوید آن بتپرست هم در واقع
خداپرست است ، یعنی آن حس پرستش واقعی خداست که او را به این طرف و
آن طرف کشانده ، منتها خدا را گم کرده ، معبود واقعی خودش را گم کرده ،
حقیقت را گم کرده ، به مجاز چسبیده اما علت چسبیدنش به مجاز ، آن حس
واقعی است که او را به دنبال حقیقت روان کرده است .
نظر فلاسفه و روانشناسان جدید
این طور نیست که علمای جدید ( روانشناسان و فیلسوفان جدید ) این مطلب
را تأیید نکرده باشند . نمیخواهم بگویم وحدت نظر کاملی وجود دارد ولی
[1] اسراء / . 23
نام کتاب : توحید نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35