نام کتاب : بیست گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 382
من الغرائب فذره فه بقعة الامکان ما لم یذدک عنه قائم البرهان " یعنی
هر چند به نظرت عجیب و غریب میآید به صرف اینکه عجیب است انکار مکن
، مگر آنکه برهان علمی قاطعی در کار باشد .
حدشناسی
هر کسی همان طوری که از لحاظ جسم و اندام ، حدی و اندازهای دارد ، از
لحاظ روح و عقل و علم هم حدی و اندازهای و ظرفیتی دارد ، بی حد نیست .
انسان باید حد خود را بشناسد و از آن حد تجاوز نکند . " « العالم من
عرف قدره » " ( دانا کسی است که حد و اندازه خود را بشناسد ) . یعنی
ممکن است یک نفر بسیاری از چیزها را در دنیا بداند ، به بسیاری از
مسائل ریاضی و طبیعی و اجتماعی احاطه داشته باشد ، از همه جای دنیا با
خبر باشد ، از تاریخ با خبر باشد ، از گذشته با خبر باشد ، حد و اندازه
بسیاری از امور را بداند ، ولی به یک مسأله جاهل باشد و آن مسأله حد و
اندازه خودش است ، روح خود و فکر خود را متر نکرده و اندازه نگرفته
است . همه آن مسائلی که میداند در برابر این یکی که نمی داند هیچ است .
این یک را ندانستن منشأ هزار ندانستن دیگر میشود ، منشأ تکذیبها به
حقایق مسلم آفرینش میشود ، منشأ غرورها میگردد .
در جلسه پیش مطلبی راجع به محدود بودن دستگاه فکر بشر عرض کردم ،
گفتم : " این دستگاه گیرنده فکر ما طوری ساخته شده که هر حقیقتی ، و لو
در منتهای ظهور باشد ، اگر نقطه مقابل و نقطه مخالفی نداشته باشد که آندو
را با هم مقایسه کند نمی تواند آن را بگیرد " . همین یک جهت کافی است
که سکر و غرور را از کله آدمی بیرون کند، ندانسته حقایقی را تکذیب نکند.
نام کتاب : بیست گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 382