نام کتاب : انسان کامل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 126
حافظ گاهی [ این مطلب را ] با تعبیرات عجیبی میگوید :
بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل بیا که سود کسی برد کاین تجارت
کرد
عرفا همیشه مستی را به آن معنا که خود میگویند بر عقل ترجیح میدهند .
آنها حرفهای خاصی دارند ، توحید ، نزد آنها معنی دیگری دارد ، توحید آنها
وحدت وجود است ، توحیدی است که اگر انسان به آنجا برسد همه چیز شکل [
حرفی ] پیدا میکند . در این مکتب انسان کامل در آخر ، عین خدا میشود ،
اصلا انسان کامل حقیقی ، خود خداست و هر انسانی که انسان کامل میشود ، از
خودش فانی میشود و به خدا میرسد . راجع به این مکتب هم در جای خود
صحبت میکنیم .
مکتب قدرت
مکتب دیگری درباب انسان کامل وجود دارد که نه بر " عقل " تکیه دارد
و نه بر " عشق " ، فقط بر " قدرت " تکیه دارد . انسان کامل یعنی
انسان مقتدر ، و کمال یعنی قدرت به هر معنیای که قدرت را در نظر بگیرید
یعنی اقتدار ، زور .
در یونان قدیم گروهی بودند که اینها را " سوفسطائیان " میگویند .
اینها در کمال صراحت این مطلب را بیان کردهاند که اصلا " حق " یعنی "
زور " ، هر جا که زور هست حق هم هست و هر جا که قدرت هست ، حق ،
همان قدرت است و ضعف مساوی است با بیحقی و ناحقی . برای آنها اساسا
عدالت و ظلم معنی و
نام کتاب : انسان کامل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 126