نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 245
هجرت و مسافرت و کوچ میکردید ، محیط صد در صد مساعد بود ، چرا این کار
را نکردید ؟ الم تکن ارض الله واسعة فتها جروا فیها ؟ آیا زمین خدا فراخ
نبود ؟ آیا نمیتوانستید هجرت کنید ؟ این محیط فاسد ، محیط دیگر ! چرا به
محیط دیگر نرفتید ؟ این است که در اسلام بطور کلی هجرت کردن ، یعنی خانه
و لانه و زندگی را رها کردن ، وطن را رها کردن و به جائی رفتن که در آنجا
ایمان نجات پیداکند ، یک مسئله اساسی است و حکمش هم برای همیشه باقی
است ، منسوخ نشده واختصاص به مهاجرین صدر اول ندارد . اما قرآن در این
آیه مطلب را به شکلی ذکر کرده است که برای بعضی که به اصطلاح یکنوع
تصوفهای افراطی دارند ، حتی سوء تفاهم بوجود آورده به این معنی که اصلا
آیه را به طور دیگری معنی کردهاند . آیه میگوید : هر کس که از خانه
خودش بیرون رود در حالی که بسوی خدا و پیامبرش کوچ کرده است . . .
میگویند درست است که مبدأ راخانه خودش ذکر میکند ولی مقصد را خدا و
پیامبر ذکر مینماید واین مربوط به قلب انسان است ، مربوط به اخلاق انسان
است . بسوی خدا مسافرت کردن یعنی سیر و سلوک قلبی ومعنوی داشتن ،
مراتب اخلاص را طی کردن ، به مقامات قرب بالا رفتن . به مقامات قرب
بالا رفتن احتیاجی به این ندارد که انسان خانه و لانهاش را رها کند .
انسان میتواند زیر کرسی بنشیند و در عین حال نفس خودش را تهذیب و
تصفیه بکند و خودش را خالص نماید تا تقرب به ذات خدا پیدا کند ، نماز
بخواند ، روزه بگیرد ، دعا بخواند کارهایی بکند که موجب تقرب به خداست
. میگویند غایت این سیر خداست ، بسوی خدا بالا رفتن . گفت :
سلوک راه عشق از خودرهایی است
نه طی منزل وقطع مسافات
نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 245