نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 244
حکم را داشت . آن سر شهر و این سر شهر یک حکم را داشت اما در شهرها
بزرگی مثل تهران هر محلهاش یک حکم مخصوص به خود دارد . قرآن در این
زمینه ( هجرت ) میفرماید : « ان الذین توفیهم الملائکة ظالمی انفسهم
قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا ا لم تکن ارض الله
واسعة فتهاجروا فیها »[1] .
گروهی هستند که وقتی فرشتگان الهی میآیند برای قبض روح اینها ، وضع
اینها را و به اصطلاح امروز پرونده اینها را خیلی خراب میبینند . به
اینها میگویند شما در چه وضعی بسر میبردید ، چرا اینچنین ؟ چرااینقدر
سیاه و تاریک ؟ ! آنها از این عذرهائی که در دنیا برای انسانها ذکر
میکنند وبه خیال خودشان عذر هست میآورند : « کنا مستعفین فی الارض » .
ما یک مردم بیچاره دست نارسی بودیم ، در یک گوشه زمین افتاده بودیم ،
ما که دستمان به علم نمیرسید ، به عالم نمیرسید ، به معلم نمیرسید . ما
چه میدانستیم اسلام چیست ، حقیقت چیست ، کسی به ما چیزی نمیگفت ، ما
یک جائی بودیم که دستمان به چیزی نمیرسید ، محیط ما فاسد بود ، محیط ما
مساعد نبود . آیا فرشتگان این عذر را قبول میکنند و میگویند خوب بسیار
خوب پس شما معذورید ، خدا هم شما را عذاب نخواهد کرد ؟ آیامیگویند
اینکه محیط شما فاسد بوده تقصیر شما نبوده ؟ نه ، آنها به ایشان میگویند
: اینکه محیط شما فاسد بوده تقصیر شما نبوده ؟ نه ، آنها به ایشان
میگویند : « قالوا ا لم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها »؟ زمین خدا
فراخ نبود ؟ شما را بسته بودند به همین سرزمین فاسد و همین محیط فاسد ؟
آیا همه جای دنیا مانند همین محیط شما بود ؟ یا بود در دنیا جائی که اگر
شما به آنجا
[1] سوره نساء ، آیه . 97
نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 244