نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 301
عقلی . ] در مسیحیت ، الهی بودن و عقلی بودن دو امر متضاد است یعنی عقل
و ایمان دو قطب مخالف یکدیگر و غیر قابل جمع اند میگوید هگل در یک
دست پروردگار را داشت و در دست دیگر عقل را ، میخواست این دو را با
یکدیگر جمع کند بعد یک سخن بسیار عالی از آدام اسمیت اقتصاددان معروف
جهان نقل میکند و میگوید " هگل در سخن خود طنین سخن آدام اسمیت را
منعکس کرده است " و آن سخن ، سخن بسیار عالیای است که این آقای مؤلف
آن را نفهمیده است حال من این سخن را میگویم و بعد معنی میکنم و سپس
حرف مؤلف را میگویم .
هگل قائل به " روح جهانی " است این روح جهانی هگل که " روح معقول )
) هم میگوید معنی خاصی در فلسفه او دارد در واقع این روح جهانی یک "
مطلقی " است که او قائل است و معتقد است که همین حرکت دیالکتیکی
جهان منتهی به روح جهانی میشود ، آن که همه مقولات را در بردارد ، و از
نظر او خدا همان است ولی این با خدایی که سایر فلاسفه میگویند در خیلی
جهات فرق میکند که اکنون به آن کار نداریم . میگوید :
" وی ( یعنی هگل ) طنین آدام اسمیت را باز میتابد ( او چنین گفته
است : ) افراد تمایلات خود را اقناع میکنند اما در این رهگذر چیزی
فزونتر که از آن بیخبرند ولی در عمل آنان نهان است تحقق مییابد " .
بعد میگوید :
" هگل ) درباره غایت معقول روح جهانی مینویسد ( آن جمله ای است که
طنین سخن آدام اسمیت را دارد ) افراد بشر در حین تحقق بخشیدن این مقصود
، امیال خود را که دارای مفهومی دگرگونه است نیز بر میآورند این به
عبارت ساده همان هماهنگی علائق است
نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 301