نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 26
دینی است و دین هم اسلام است و اسلام هم یک حقیقت است از آدم تا خاتم
[1] . قرآن به " ادیان " قائل نیست به " دین " قائل است و لهذا
هیچوقت در قرآن و حدیث " دین " جمع بسته نشده است چون دین فطرت
است ، راه است ، حقیقتی در سرشت انسان است . انسانها چند گونه آفریده
نشدهاند . و همه پیغمبران که آمدهاند تمام دستورهاشان دستورهایی بر اساس
احیاء و بیدار کردن و پرورش دادن حس فطری است . آنچه آنها عرضه
میدارند تقاضای همین فطرت انسانی است . فطرت انسانی که چند جور تقاضا
ندارد و لهذا قرآن میفرماید آنچه که نوح پیغمبر ( ع ) داشته است دین
است و نامش اسلام و آنچه که ابراهیم ( ع ) داشته دین است و نامش اسلام
و آنچه موسی ( ع ) و عیسی ( ع ) و هر پیغمبر به حقی داشته است دین است
و نامش اسلام ، این نامهایی که بعدها پیدا میشود انحراف از آن دین اصلی
و از آن فطرت اصلی است ، و لهذا میفرماید : « ما کان ابراهیم یهودیا و
لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما » . ابراهیم نه یهودی بود نه نصرانی ،
حنیف بود و مسلم . نمیخواهد بگوید ابراهیم مثل یکی از مسلمین زمان
پیغمبر یعنی از امت پیغمبر آخرالزمان بود ، میفرماید یهودیت انحرافی
است از اسلام حقیقی ، نصرانیت هم انحرافی است از اسلام حقیقی و اسلام یک
چیز بیشتر نیست . در آن آیه شریفه که عرض کردم میفرماید این رنگ زدنها
چه اثری دارد ؟ ! این غسل تعمیدها چه اثری دارد ؟ ! مگر با غسل تعمید هم
میشود کسی را که چیزی نیست
[1] پرسیدهاند که آیا شرایع هم فطری است یا فطری نیست . بعد خواهیم
گفت که اینکه میگوییم دین فطری است چه چیز آن فطری است ، آیا اصول
معارفش فطری است یا احکامش هم فطری است ؟ این جزئیاتی است که بعدها
باید وارد آن شویم .
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 26