نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 25
" فطره الله " گفته شده است ، هم " صبغه الله " و هم " للدین حنیفا
" . حال راجع به " صبغه " و " حنیف " مقداری بحث میکنیم .
در قرآن آمده است : « صبغه الله و من احسن من الله صبغه »[1] . این
لغت نیز بر وزن " فعله " است . " صبغه " از همان ماده کلماتی مثل
" صبغ " و " صباغ " است . " صبغ " یعنی رنگ کردن ، " صباغ "
یعنی رنگرز و " صبغه " یعنی نوع رنگ زدن ، نوع رنگ کردن . ( رنگ
کردن به معنای رنگ زدن نه به معنای فریب دادن ) . " صبغه الله " یعنی
نوع رنگی که خدا در متن تکوین زده است ، یعنی رنگ خدایی . درباره دین
آمده است که دین رنگ خدایی است ، رنگی است که دست حق در متن تکوین و
در متن خلقت ، انسان را به آن رنگ ، متلون کرده است . مفسرین و از
جمله راغب گفتهاند که این تعبیر در قرآن اشاره است به عمل غسل تعمید که
مسیحیان انجام میدادند [2] . مسیحیان به غسل تعمید معتقد بودند و هنوز
هم این کار را میکنند . وقتی میخواهند کسی را مسیحی کنند ، حتی بچهای را
که در مسیحیت متولد شده است برای اینکه وارد دین مسیحیت کنند ، او را
غسل میدهند و به این وسیله رنگ مسیحیت به او میزنند و این شستشو کردن
را یک نوع رنگ مسیحیت زدن میدانند . قرآن میگوید رنگ ، آن رنگی است
که خدا در متن خلقت زده است .
در یک آیه میفرماید : « ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان
حنیفا مسلما »[3] . قرآن میگوید بشر یک فطرت دارد که آن فطرت
[1] بقره / . 138
[2] میگویند که چون در آب عمودیه شستشو میدادند آن را " تعمید "
میگویند . در بعضی کلمات آمده که این آب رنگ خاصی ( مثل زرد ) داشته
است .
[3] آل عمران / . 67
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 25