responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 292
می‌گویند مرحوم آیة الله سید حسین کوه کمری ( رضوان الله علیه ) که از شاگردان صاحب " جواهر " و مجتهدی مشهور و معروف بود و حوزه درسی‌ معتبر داشت ، هر روز طبق معمول در ساعت معین به یکی از مسجدهای نجف‌ می‌آمد و تدریس می‌کرد . چنانکه می‌دانیم حوزه تدریس خارج فقه و اصول ، زمینه ریاست و مرجعیت‌ است . ریاست و مرجعیت برای یک طلبه به معنی این است که یکمرتبه از صفر به لا نهایت برسد ، زیرا یک نفر طلبه تا مرجع نشده است هیچ است و به رأی و عقیده او کوچک ترین اعتنائی نمی‌شود و از نظر زندگی غالبا در تنگدستی بسر می‌برد ، ولی همینکه مرجع شد یکمرتبه رأی او مطاع می‌گردد و کسی در مقابل رأی او رأی ندارد ، از نظر مالی نیز بدون حساب و کتاب ، اختیار مطلق پیدا می‌کند . علیهذا طلبه‌ای که شانس مرجعیت دارد مرحله‌ حساسی را طی می‌کند ، مرحوم سید حسین کوه کمری در چنین مرحله‌ای بود . یک روز آن مرحوم از جایی - مثلا از دیدن کسی - بر می‌گشت و نیم ساعت‌ بیشتر به وقت درس باقی نمانده بود ، فکر کرد در این وقت کم اگر بخواهد به خانه برود به کاری نمی‌رسد ، بهتر است برود به محل موعود و به انتظار شاگردان بنشیند . رفت و هنوز کسی نیامده بود ، ولی دید در یک گوشه مسجد شیخ ژولیده‌ای با چند شاگرد نشسته و تدریس می‌کند . مرحوم سید حسین سخنان‌ او را گوش کرد ، با کمال تعجب احساس کرد که این شیخ ژولیده بسیار محققانه بحث می‌کند . روز دیگر راغب شد عمدا زودتر بیاید و به سخنان شیخ‌ گوش کند ، آمد و گوش کرد و بر اعتقاد روز پیشش افزوده گشت . این عمل‌ چند روز تکرار شد ، برای مرحوم سید حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضل تر است و او از درس این شیخ استفاده می‌کند و اگر شاگردان‌ خودش بجای درس او به درس این شیخ حاضر شوند بهره بیشتری خواهند برد . اینجا بود که خود را میان تسلیم و عناد ، میان ایمان و کفر ، میان‌ آخرت و دنیا مخیر دید . روز دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند گفت : رفقا امروز می‌خواهم مطلب‌ تازه‌ای به شما بگویم ، این شیخ که در آن کنار با چند شاگرد نشسته از من‌ برای تدریس شایسته تر است و خود من هم از او استفاده می‌کنم ، همه با هم‌ می‌رویم به درس او . از آن روز در حلقه شاگردان شیخ ژولیده که چشمهایش‌ اندکی تراخم داشت و آثار فقر در او دیده می‌شد در آمد . این شیخ ژولیده پوش همان است که بعدها به نام حاج شیخ مرتضی انصاری‌
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست