نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 267
زور میتواند بشر را وادار کند که به زبان از گفته خویش برگردد ولی فکر
بشر هرگز تسلیم نمیشود مگر وقتی که با نیروی منطق و برهان مواجه گردد .
« قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین »[1] .
" دلیل خویشتن را بیاورید اگر راستگو هستید " .
سومین مرحله تسلیم ، تسلیم قلب است . حقیقت ایمان تسلیم قلب است ،
تسلیم زبان یا تسلیم فکر و عقل اگر با تسلیم قلب توأم نباشد ایمان نیست
. تسلیم قلب مساوی است با تسلیم سراسر وجود انسان و نفی هرگونه جحود و
عناد .
ممکن است کسی در مقابل یک فکر ، حتی از لحاظ عقلی و منطقی تسلیم گردد
ولی روحش تسلیم نگردد . آنجا که شخص از روی تعصب ، عناد و لجاج میورزد
و یا به خاطر منافع شخصی زیر بار حقیقت نمیرود ، فکر و عقل و اندیشهاش
تسلیم است اما روحش متمرد و طاغی و فاقد تسلیم است و به همین دلیل
فاقد ایمان است ، زیرا حقیقت ایمان همان تسلیم دل و جان است .
خدای متعال میفرماید :
²یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشیطان
[2] .
" ای کسانی که ایمان آوردهاید ، در قلعه سلم داخل شوید و گامهای شیطان
را پیروی نکنید " .
یعنی روحتان با عقلتان جنگ نکند ، احساساتتان با ادراکاتتان ستیز
ننماید .
داستان شیطان که در قرآن کریم آمده است نمونهای از کفر قلب و تسلیم
عقل است . شیطان خدا را میشناخت ، به روز رستاخیز نیز اعتقاد داشت ،
پیامبران و اوصیاء پیامبران را نیز کاملا میشناخت و به مقام آنها اعتراف
داشت ، در عین حال خدا او را کافر نامیده و دربارهاش فرموده است :
« و کان من الکافرین »[3] .
" و از کافران بود " . [1] نمل / . 64
[2] بقره / . 208
[3] بقره / . 34
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 267