نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 141
بخشی از موجودات جهان نیست و نابود شود ، از نظر سایر اجزاء جهان ،
امری ممکن است ؟ یا اجزاء جهان همه با یکدیگر به نوعی وابسته و
پیوستهاند ؟
در جلد پنجم " اصول فلسفه و روش رئالیسم " درباره این مطلب بحث
کردهایم . اینجا همین قدر میگوییم که از قدیم ترین دوران تاریخ فلسفه ،
این مطلب مورد توجه بوده است . ارسطو طرفدار وحدت اندامواری عالم است
. در جهان اسلام همواره این اصل تأیید شده است . میرفندرسکی ، حکیم و
عارف معروف عهد صفوی با زبان شعر چنین میگوید :
حق ، جان جهان است و جهان همچو بدن
اصناف ملائک چو قوای این تن
افلاک و عناصر و موالید ، اعضاء
توحید همین است و دگرها همه فن
هگل ، فیلسوف مشهور آلمان ، در فلسفه خود این اصل را مورد توجه قرار
داده است . ماتریالیسم دیالکتیک مارکس و انگلس که سخت متأثر از
فلسفه و منطق هگل است ، این اصل را به نام اصل " تأثیر متقابل "
پذیرفته است .
ما فعلا نمیتوانیم به تفصیل وارد این بحث شویم . البته همه کسانی که از
رابطه انداموارگی و همبستگی و پیوستگی اجزاء جهان سخن گفتهاند در یک سطح
سخن نگفتهاند .
آنچه منظور ما از این اصل است ، این است که جهان ، یک واحد تجزیه
ناپذیر است ، یعنی رابطه اجزاء جهان به این شکل نیست که بتوان فرض کرد
که قسمتهایی از آن قابل حذف و قسمتهایی قابل ابقاء باشد . حذف بعضی ،
مستلزم بلکه عین حذف همه اجزاء است ، همچنانکه ابقاء بعضی ، عین ابقاء
همه است .
علیهذا نه تنها عدمها از وجودها ، و وجودهای اضافی و نسبی از وجودهای
حقیقی تفکیک ناپذیرند ، خود وجودهای حقیقی نیز از یکدیگر تفکیک
ناپذیرند . پس شرور ، علاوه بر دو جهت فوق الذکر و صرف نظر از آن دو
جهت نیز از خیرات
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 141