responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 134
مجعول نیستند . مخلوق بودن و معلول بودن آنها بالعرض است ، همچنانکه‌ قبلا گفتیم درست مثل این است که می‌گوییم : " خورشید ، سبب ایجاد سایه‌ است " . البته اگر خورشید نباشد ، سایه هم نیست ، ولی سبب شدن خورشید از برای سایه با سبب شدن آن برای نور متفاوت است . خورشید نور را واقعا و حقیقتا افاضه می‌کند ولی سایه را حقیقتا ایجاد نمی‌کند . سایه چیزی‌ نیست که ایجاد شود . سایه از محدودیت نور پیدا شده است ، بلکه عین‌ محدودیت نور است . در مورد شرور ، اعم از شرور نوع اول و شرور نوع دوم‌ نیز مطلب از همین قرار است . شرور ، اموری اعتباری و عدمی هستند . کوری‌ در انسان کور ، یک واقعیت مستقلی نیست تا گفته شود که آدم کور را یک‌ مبدأ آفریده است و کوری او را یک مبدأ دیگر . کوری نیستی است و هر شری‌ نیستی است . نیستی ، مبدأی و آفریننده‌ای ندارد .

شرور از نظر اصل عدل

بدین ترتیب شبهه " ثنویه " و پندار دوگانه بودن هستی و دو ریشه‌ داشتن آن از میان می‌رود ، زیرا ثابت گردید که هستی ، دو نوع نیست تا دو مبدأ لازم داشته باشد . اما همچنانکه قبلا یادآوری کردیم مسأله عدمی بودن شرور به تنهایی برای‌ حل مشکل " عدل الهی " کافی نیست ، قدم اول و مرحله اول است . نتیجه‌ای‌ که بالفعل از این بحث گرفته می‌شود فقط این است که هستی دو نوع نیست : یک نوع هستیهایی که از آن جهت که هستی هستند خیرند و یک نوع هستیهایی‌ که از آن جهت که هستی هستند شرند ، بلکه هستی از آن جهت که هستی است‌ خیر است و نیستی از آن جهت که نیستی است شر است ، هستیها از آن جهت‌ شرند که توأم با نیستیهایند و یا منشأ نیستیها می‌گردند . پس در خود هستی‌ ، دوگانگی حکمفرما نیست تا فکر دو ریشه داشتن هستی در ما پیدا شود . نیستی هم از آن جهت که نیستی است مبدأ و منشأ و کانون جداگانه‌ای را ایجاب نمی‌کند . ولی از دیدگاه عدل الهی ، مسأله شرور شکل دیگری دارد . از این نظرگاه ، سخن در دوگونگی اشیاء نیست ، سخن در این است که خواه اشیاء دوگونه‌ باشند یا یک گونه ، چرا نقص و کاستی و فنا و نیستی در نظام هستی راه‌ یافته است ؟ چرا یکی کور و دیگری کر و سومی ناقص الخلقة است ؟ عدمی‌ بودن کوری و کری و سایر نقصانات برای حل اشکال کافی نیست زیرا سؤال‌ باقی است که چرا جای این عدم را وجود نگرفته است ؟ آیا این ، نوعی منع‌ فیض نیست ؟ و آیا منع فیض نوعی ظلم نیست ؟ در
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 134
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست