نام کتاب : نبوت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 18
میکنیم ، اگر باز نیاز باشد ممکن است که بیشتر بحث کنیم .
بشر یک موجود خاصی است که زندگیاش باید زندگی اجتماعی باشد یعنی
بدون اینکه با یکدیگر زندگی کنند و با یکدیگر ارتباط داشته باشند و زندگی
تعاونی داشته باشند امکانپذیر نیست ، ولی برخلاف سایر جاندارهای اجتماعی
که به حکم غریزه و اجبار زندگیشان اجتماعی هست ، به حکم غریزه اجبار
نداردکه زندگیاش اجتماعی باشد . مقصودم این جهت است که حیوانهای
اجتماعی از طرف خود خلقت و طبیعت مسخر و مجبورند که اجتماعی زندگی
کنند ، تقسیم کار را خود خلقت و طبیعت در میان آنها انجام داده ، قانون
اجتماعیشان را خود خلقت جبرا برای آنها وضع کرده است و آنها هم به طور
خودکار ، کار خودشان را انجام میدهند . مثلا زنبور عسل ، ما داریم
میخوانیم و میبینیم که تکلیف و وظیفه خودش را اجبارا میداند ، یعنی
لزومی نیست با تعلیم و تربیت یاد بگیرد و کوشش کند تا بفهمد راه چیست
، اجبارا به او داده شده است . وظیفه و راه خودش را اجبارا میداند .
پستها هم عوض نمیشود ، هر کدام یک مقام معلومی دارند ، آن که کارگر
است ، کارگر است و آن که مهندس است ، مهندس است و آن که حاکم و
حکمران و ملکه است ، ملکه است . حتی ساختمانهای اینها با هم متفاوت
است ، برعکس بشر که باید زندگیاش زندگی اجتماعی باشد و به حکم اینکه
یک موجود مختار و عاقل و آزادی آفریده شده است تمام اینها را خودش
باید انجام دهد به اختیار خودش ، خودش باید فکر [ کند و ] [1] برود
برای خودش انتخاب کند . این نقصها از نظر غریزی در بشر هست به این
معنا که به او این غریزه داده نشده است . حالا چرا داده نشده است ، آن
خودش یک حساب دیگری دارد که گفتهاند چرا داده نشده است . آنوقت بشر
به موجب همین که مختار و آزاد آفریده شده است امکان تخلف از وظیفه
همیشه برایش هست ، و به حکم اینکه غریزه حیات دارد و میخواهد زندگی
بکند ، نفع جو آفریده شده و دنبال منفعت خودش هست ، این است که هر
فردی آن چیزی که ابتدائا درباره آن فکر میکند این است که در اجتماع
دنبال هدفهای شخص خودش و فرد خودش برود نه دنبال مصلحت اجتماع ، یعنی
آن چیزی که اول برای بشر و برای فکر بشر مطرح است منفعت فرد است نه
مصلحت اجتماع ، مصلحت اجتماع را نه خوب تشخیص میدهد و نه به
[1] [ چند ثانیه روی نوار ضبط نشده است ] .
نام کتاب : نبوت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 18