responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مساله شناخت نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 178
علاقه‌ای دارد در نظر بگیرید . پسرش را برای تحصیل به یک کشور دور دست‌ فرستاده و از او خبری ندارد و پسرش مرده است . اینجا دیگر حقیقت را به‌ او بگویند به حالش زیان دارد ، حقیقت است اما به حال او مضر است ، ولی اگر به او بگویند بچه‌ات زنده و مشغول تحصیل است [ به حال او مفید است ] .
پس در اینجا مسئله حق بودن و مفید بودن ، از یکدیگر جدا می‌شوند . گو اینکه در مسائل کلی ، حق بودن و مفید بودن ، دو مسئله‌اند که از یکدیگر انفکاک نمی‌پذیرند اما در مسائل جزئی ، حق و مفید ، حقیقت و مصلحت از یکدیگر انفکاک می‌پذیرند .
سعدی در گلستان حکایت معروفی دارد : پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد ، بیچاره در حالت نومیدی‌ ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن ، که گفته‌اند هر که دست از جان‌ بشوید هر چه در دل دارد بگوید . . . ملک پرسید چه می‌گوید ؟ یکی از وزرای‌ نیک محضر گفت : ای خداوند ! همی گوید : « و الکاظمین الغیظ و العافین‌ عن الناس »، ملک را رحمت آمد و از سر خون او گذشت . وزیر دیگر که ضد او بود گفت : ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن‌ گفتن ، این ، ملک را دشنام داد و ناسزا گفت . ملک روی از این سخن در هم آورد و گفت : دشنام داد و ناسزا گفت . ملک روی از این سخن در هم‌ آورد و گفت : مرا آن دروغ وی پسندیده‌تر آمد از این راست که تو گفتی که‌ روی آن در مصلحتی بود و بنای این برخبثی ، و خردمندان گفته‌اند : دروغی‌ مصلحت‌آمیز که راستی فتنه انگیز [1] .
چنانکه عرض کردم در امور جزئی گاهی یک امر حقیقت


[1] باب اول ، حکایت اول .

نام کتاب : مساله شناخت نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست