نام کتاب : مساله شناخت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 175
اینها یک سلسله ایرادهاست که بر تعریفی که علمای قدیم و قدمای ما در
مورد حقیقت ارائه دادهاند ، وارد کردهاند و بعد گفتهاند به خاطر وجود
این اشکالات باید از این تعریف دست برداشت . آیا این ایرادها وارد
است یا وارد نیست ؟ آیا علمای قدیم متوجه این ایرادها بودهاند یا
نبودهاند ؟ مطلبی است که اگر فرصت کردم در همین مباحث عرض میکنم .
البته هیچکدام از این ایرادها وارد و درست نیست .
تعاریف دیگر حقیقت
چون این ایرادها را وارد میدانستند گفتند باید برای شناخت راستین ،
راستین بودن و حقیقت بودن ، تعریف دیگری ارائه دهیم . حال تعریف "
حقیقت " چیست ؟ عدهای گفتند - اگر یک فرد تنها را در نظر بگیریم -
حقیقت عبارت است از اندیشهای که در ذهن آن فرد وجود دارد و با
اندیشههای دیگر او سازگار است ، یعنی اندیشهای که در ذهن شما پیدا میشود
اگر با سایر اندیشههای شما سازگار در آید و تناقض نداشته باشد حقیقت
است ولی اگر اندیشههای دیگر شما را نفی کند و با آنها سازگار نباشد غلط
است ، و اگر جمع و جامعه را در نظر بگیریم [ تعریف حقیقت چنین میشود ]
: هر اندیشهای که در یک زمان ، اذهان دانشمندان بر آن توافق داشته باشند
حقیقت است ، اگر مردم در یک زمان ، ولو برای مدت یک نسل [ حتی ]
برای چند سال ، اندیشهای را بپذیرند و همه روی آن توافق کنند ، آن اندیشه
حقیقت است . پس ، از نظر اینها تعریف حقیقت
نام کتاب : مساله شناخت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 175