نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 94
کند ، [ آری ، اگر ما نیز در آن زمان بودیم میگفتیم ] غیر از این نیست
که معاویه میخواهد خودش حکومت کند ، بسیار خوب خودش حکومت کند ، نه
از تو میخواهد که او را به عنوان خلیفه بپذیری ، نه از تو میخواهد که او
را امیرالمؤمنین بخوانی [1] ، نه از تو میخواهد که با او بیعت کنی ، و
حتی اگر بگویی جان شیعیان در خطر است ، امضا میکند که تمام شیعیان پدرت
علی در امن و امان ، و روی تمام کینههای گذشتهای که با آنها در صفین دارم
قلم کشیدم ، از نظر امکانات مالی حاضرم مالیات قسمتی از مملکت را
نگیرم و آن را اختصاص بدهم به تو که به این وسیله بتوانی از نظر مالی
محتاج ما نباشی و خودت و شیعیان و کسان خودت را آسوده اداره کنی . اگر
امام حسن با این شرایط [ صلح را ] قبول نمیکرد امروز در مقابل تاریخ
محکوم بود . قبول کرد ، وقتی که قبول کرد ، تاریخ آن طرف را محکوم کرد .
معاویه با آن دستپاچگی که داشت تمام این شرایط را پذیرفت . نتیجهاش
این شد که معاویه فقط از جنبه سیاسی پیروز شد ، یعنی نشان داد که یک مرد
صد در صد سیاستمداری است که غیر از سیاستمداری هیچ چیز در وجودش نیست
، زیرا همینقدر که مسند خلافت و قدرت را تصاحب کرد تمام مواد قرار داد
را زیر پا گذاشت و به هیچکدام از اینها عمل نکرد و ثابت کرد که آدم
دغلبازی است ، و حتی وقتی که به کوفه آمد صریحا گفت : مردم کوفه ! من
در گذشته با شما نجنگیدم برای اینکه شما نماز بخوانید ، روزه بگیرید ، حج
بکنید ، زکات بدهید ، ولکن لاتأمر علیکم من جنگیدم برای اینکه
[1] قید کردند که معاویه هیچگاه توقع نداشته باشد که امام حسن او را "
یا امیرالمؤمنین " خطاب کند .
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 94