responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 129
کند ) شروع کرد به مباحثه کردن با حضرت صادق . به حضرت گفت : تو چه‌ می‌گویی ؟ ! انما یرید القوم ابنی محمدا لانه مهدی هذه الامة اینها می‌خواهند پسرم محمد را به خلافت برگزینند و او مهدی امت است ( که این هم داستانی‌ دارد که برایتان ع رض می‌کنم ) . فرمود : به خدا قسم که مهدی امت او نیست و اگر پسرت محمد قیام کند قطعا کشته خواهد شد . عبدالله بیشتر ناراحت شد و در آخر به عنوان جسارت گفت : تو روی حسادت این حرفها را می‌زنی . حضرت فرمود : به خدا قسم که من جز خیر خواهی هیچ نظر دیگری‌ ندارم ، مصلحت تو نیست ، و این مطلب نتیجه‌ای هم نخواهد داشت . بعد حضرت به او گفت : به خدا ، ابوسلمه عین همین نامه‌ای را که به تو نوشته‌ به من هم نوشته است ولی من قبل از اینکه بخوانم نامه را سوختم . عبدالله‌ با ناراحتی زیاد از حضور امام صادق رفت . حال این قضایا مقارن تحولاتی‌ است که در عراق دارد صورت می‌گیرد . آن تحولات چیست ؟ موقع ظهور بنی‌ العباس است . ابومسلم هم فعالیت شدید می‌کند که ابوسلمه را از میان‌ ببرد . عموهای سفاح هم او را تأیید و تقویت می‌کنند که حتما او را از بین‌ ببرد ، و همین طور هم شد . هنوز فرستاده ابوسلمه ، از مدینه به کوفه‌ نرسیده بود که ابوسلمه را از میان برداشتند . بنابراین جوابی که عبدالله‌ محض به این نامه نوشت اصلا به دست ابوسلمه نرسید .
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست