responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 123
بنی العباس دو نفر دارند از داعیان و مبلغانی که این نهضت را رهبری‌ می‌کردند ، یکی در عراق و در کوفه بود - که مخفی هم بود - و یکی در خراسان‌ . آن که در کوفه بود به نام " ابو سلمه‌ء خلال " معروف بود و آن که در خراسان بود ابومسلم بود که عرض کردیم او را به خراسان فرستادند و در آنجا پیشرفت کرد . ابوسلمه در درجه اول بود و ابو مسلم در درجه دوم . به‌ ابوسلمه لقب " وزیر آل محمد " داده بودند و به ابومسلم لقب " امیر آل محمد " . ابو سلمه فوق العاده مرد با تدبیری بوده ، سیاستمدار و مدبر و وارد در امور و عالم و خوش صحبت بوده است . یکی از کارهای بد و زشت‌ ابومسلم همین بود که با ابوسلمه حسادت و رقابت می‌ورزید . از همان‌ خراسان مشغول تحریک شد که ابو سلمه را از میان بردارد . نامه‌هایی نوشت‌ به ابوالعباس سفاح که این ، مرد خطرناکی است ، او را از میان بردار . به عموهای او نوشت ، به نزدیکانش نوشت . هی توطئه کرد و تحریک . سفاح‌ حاضر نمی‌شد ، هر چه به او گفتند ، گفت : کسی را که اینهمه به من خدمت‌ کرده و اینهمه فداکاری نموده چرا بکشیم ؟ گفتند : او ته دلش چیز دیگری‌ است ، مایل است که خلافت را از آل عباس برگرداند به آل ابی طالب . گفت : بر من چنین چیزی ثابت نشده واگر هم باشد این یک خیالی است که‌ برایش پیدا شده و بشر از این جور خاطرات و خیالات خالی نیست . هر چه‌ سعی کرد که سفاح را در کشتن ابوسلمه وارد کند او وارد نشد ، ولی فهمید که‌ ابوسلمه از این توطئه آگاه است ، به فکر افتاد خودش ابوسلمه را ازمیان‌ بردارد و همین کار را کرد . ابوسلمه خیلی شبها می‌رفت نزد سفاح و با یکدیگر صحبت می‌کردند و آخرهای شب باز می‌گشت . ابومسلم عده‌ای را
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 123
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست