responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 118  صفحه : 12

معرفى هاى گزارشى


كليات

تفكر نظرى در جامعه شناسى
ويليام اسكيدمور, ترجمه: جمعى از مترجمان, چاپ اول, پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى, قم, 1385ش, 260 ص, وزيرى.
اسكيدمور, نويسنده كتاب حاضر, معتقد است كه بسيارى از مواردى كه در دانشگاه نظريه شناخته مى شود, دقيقاً نظريه نيست. از اين رو, وى عنوان Theoritical Thinking in Sociology را براى عنوان كتاب خود برگزيده است و با توجه به همين نكته مترجمان نيز عنوان (تفكر نظرى در جامعه شناسى) را بر آن نهاده اند. اين كتاب علاوه بر آنكه منبعى ارزشمند براى درس هاى جامعه شناسى محسوب مى شود, براى مباحث روش تحقيق نيز مفيد است.
برخى از ويژگى هاى كتاب عبارت است از: اشمال بر اطلاعات و پيش زمينه هاى لازم براى فهم نظريات, اسناد و اتقان كافى, شيوايى و روانى, زبده گويى, انسجام و چينش موزون, ارائه شواهد ومثال هاى گويا. اين ويژگى ها باعث شده تا با وجود كتاب هايى در اين زمينه, هنوز اين اثر از بهترين آثار نظرى موجود شمرده شود.
مباحث كتاب حاضر در هفت عنوان تنظيم شده كه عبارت است از:
1. نظريه جامعه شناختى; 2. مسائل اصلى نظرى; 3. انواع نظريه در جامعه شناسى و مسئله اثبات صحت نظريه ها; 4. نظريه مبادله; 5. فونكسيو ناليزم; 6. تعامل گرايى نمادى; 7. اتنومتدولوژى (روش شناسى مردمى).
سه فصل نخست كتاب به ماهيت و اهميت نظريه جامعه شناختى, چالش ها و مسائل آن اختصاص يافته و درباره ابعاد و جنبه هاى متفاوت منطق و سازمان يك اثر نظرى در علوم اجتماعى و طبقه بندى نظريه ها بر اساس سازمان نظرى بحث شده است.
به اعتقاد اسكيدمور براى مطالعه يك پديده دو راه وجود دارد: يكى, تقسيم پديده مورد نظر به عناصر و اجزا و سپس مطالعه تك تك آنها; دوم, به جاى تجزيه, بررسى كل پديده به مثابه يك نظام تام و مطالعه ارتباط ميان اجزا. مبحث چهارم و پنجم به ترتيب نمونه هايى از اين دو روش نظريه پردازى است.
در فصل ششم, مؤلف معتقد است كه تعامل نمادى به رغم ادعاى صاحب نظران آن يك ديدگاه است, نه نظريه, و كوشش هاى شارحان آن عمدتاً با معيارهاى تبيين و پيشگويى علمى سازگار نيست. البته صاحب نظران تعامل نمادى خود نيز اذعان دارند كه در اساس با علم گرايى در جامعه شناسى مخالف اند و بيشتر به جنبه هاى تفسيرى كنش اجتماعى علاقه مندند. اين ايراد به اتنومتدولوژى, مبحث پايانى كتاب, نيز وارد است. اسكيدمور بحث هاى اتنومتدولوژى را, فلسفى و فرانظرى مى داند و معتقد است كه مباحث مربوط به نظريه هاى ميان برد, در آن جايى ندارد.
صاحب نظران اين ديدگاه معتقدند كه بايد از ايده ها و افكار و تقدم سنت به ماهيت نظم اجتماعى پرهيز شود و اسكيدمور هم مى گويد كه اتنومتدولوژى را به علت بينش هستى شناسانه خاصى كه به نظم اجتماعى دارد, نمى توان در چارچوب جامعه شناسى قرار داد.

فقه و حقوق

پژوهش فقهى در خبر و خبرگزارى
جواد فخار طوسى,چاپ اول, پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى, قم, 1385, 352ص, رقعى.
گذشت زمان باعث شده است تا در حوزه احكام دينى و فقهى, گاه موضوعاتى مطرح شود كه در عصر حيات معصومان هيچ نام و نشانى از آن ديده نشده است. در فقه از اين موضوعات با عنوان (مسائل مستحدثه) ياد مى شود. فقيه يا پژوهشگر متعبّد و در عين حال زمان شناس كه در پى پاسخ به اين مسائل جديد است, ممكن است با دشوارى هايى در اين راه مواجه شود. شايد محور اين دشوارى ها در دو امر متمركز شود: يكى, شناخت درست و دقيق موضوع و ديگر, استخراج حكم مسئله از ميان منابعى كه ممكن است هيچ نامى از آن برده نشده باشد.
در گذشته هاى دور وجود (مسائل مستحدثه) به سبب تحولات زمان و مكان وجود داشت, اما شايد يكى از ويژگى هاى عصر حاضر اين باشد كه پديدار گشتن موضوعات جديد, شتابى روز افزون گرفته و از سويى هم فقه شيعه, با پيروزى انقلاب اسلامى, به طور جدّى به عرصه احكام اجتماعى و حكومتى پا نهاده و خود را در معرض پاسخ به سؤالات تازه گذاشته و از اين رو, پژوهشگران عرصه فقاهت و دانش آموختگان آن, بايد به همان سرعت زمان, در صدد تحليل دشوارى پيشگفته برآيند تا به خوبى بتوانند به پاسخگويى بپردازند.
نويسنده كتاب حاضر معتقد است هر چند (تحولات شگرفى كه در ادوار اخير در حوزه هاى شيعى صورت گرفته, به ويژه رخداد عظيم انقلاب اسلامى و تصدى حكومت به وسيله فارغ التحصيلان حوزه ها, نقيصه مذكور را برطرف نمود), اما بر كنار ماندن فقها را از نگرش همه جانبه به مسائل و جامعه, باعث ارائه ظاهر نا كارآمد از اين فقه پويا و بالنده در جهان معاصر مى داند.
نويسنده با چنين دغدغه اى با نگاه و پژوهشى فقهى, به مسئله (خبر و خبرگزارى) پرداخته است. از اين رو, وى براى تبيين درست و همه جانبه اين موضوع, اثر خود را در چندين بخش سامان مى دهد.
در (كليات) محور بحث را در دو عنوان اصلى قرار مى دهد: 1.آشنايى با ماهيت خبر و نهادخبرگزارى; 2. سياست هاى كلى مورد نظر شارع در خبر رسانى. وى در مبحث دوم خود, به مباحث مختلفى مى پردازد و از جمله اين نكته را بررسى مى كند كه مقصود از سياست هاى شارع و راه كشف سياست هاى شرعى چيست؟ وى آن گاه بحثى را درباره اصل (آزادى اطلاع رسانى) مى آورد. نويسنده در ادامه, (عدالت در گردش اطلاعات) را مطرح مى سازد و به بررسى آزادى اطلاعات براى مخالفان سياسى, سانسور و راهكارهاى مقابله با جريان هاى ناسالم اطلاعات مى پردازد.
پس از (كليات) در دو فصل مباحث كتاب ادامه مى يابد:
فصل اول: احكام فقهى مربوط به مبدأ خبر. اين فصل, داراى اين پژوهش هاست: جايگاه مخبر در چرخه اطلاع رسانى, حقوق خبر, مصونيت قضايى, برخوردارى از آثار پديد آورندگان آثار فكرى تكاليف و وظايف مخبر (منبع خبر) در باب وظايف مخبر, خوددارى از نشر اسرار, خوددارى از اشاعه فحشا, خوددارى از تجسس و خوددارى از نشر اكاذيب.
فصل دوم: احكام فقهى مربوط به خبر و مقصد آن. اين فصل, خود شامل دو بخش است: بخش اول: خبر و ظرفيت هاى مختلف خبر; بخش دوم: خبر و پيامدهاى آن.
نويسنده كتاب حاضر در بخش نخست فصل دوم, درباره ظرفيت هاى اصيل خبر و ظرفيت هاى ابزارى خبر سخن به ميان مى آورد و گسترش و تعميق قانونمندى در سطح جامعه و تسهيل و تسريع در شكل گيرى مناسبات حقوقى بين آحاد و گروه هاى جامعه را از ظرفيت ها برمى شمرد و از نقش و تأثير اطلاع رسانى در بهينه سازى و روند رسيدگى به دعاوى و نيز نقش آن در سالم سازى فضاى جامعه سخن مى گويد.
(خاتمه), عنوان پايانى كتاب است و شامل توصيه هايى به متصديان نهاد اطلاع رسانى و بيانگر اصول و سياست هاى مورد نظر شريعت در فعاليت هاى خبرگزارى است. برخى از اصول مورد نظر شريعت در اين زمينه عبارت است:
1. نهاد خبرگزارى موظف است زمينه دستيابى بدون تبعيض به اخبار را براى همه فراهم سازد.
2. سانسور اخبار ممنوع است, مگر آنكه كارشناسان خبره و مورد تأييد ملت مصلحت اهمّى را تجويز كنند.
3. نهاد خبرگزارى بايد اخبار مهم و مؤثر را به عنوان موضوعات داراى ارزش اقتصادى به رسميت بشناسد و به حقوق مولّدين آنها احترام بگذارد.
4. افشاى اسرار شخصى افراد, به طور مطلق ممنوع است.
5. مبدأ خبر در قبال اخبار كذب مسئوليت حقوقى خواهد داشت.
6. انتشار اخبار مخالف با عفت و اخلاق عمومى هر چند از اسرار افراد شمرده نشود, ممنوع است.
7. حرفه خبرنگارى بايد از تجسس در امور شخصى افراد بركنار باشد.
8. نهاد خبرگزارى نمى تواند در زمينه مصالح و منافع ملى به صورت خنثى و منفعل عمل كند, بلكه بايد با تلاش در جهت مقابله با جريان هاى خبر ناسالم و نيز خدمت رسانى به اهداف نظام اسلامى فعال باشد.… و موارد ديگر.

شرح حجية المظنة
آيت اللّه شيخ محمدباقر نجفى, عطر عترت, اصفهان, 1427 ق/1385ش, 832 صفحه, وزيرى.
مقدّمه اصولى معالم الدين به 9 بخش تقسيم شده است: 1. مباحث الفاظ; 2 . اوامر و نواهى; 3. عموم و خصوص; 4. مطلق و مقيد و مجمل و مبيّن; 5 . اجماع; 6. اخبار; 7. نسخ; 8 . قياس و استصحاب; 9. اجتهاد و تقليد و خاتمه مربوط به تعادل و تراجيح.
آيت اللّه شيخ محمدتقى نجفى شرحى مفصل به نام هداية المسترشدين بر معالم نوشته اند و در بخش پنجم (اجماع) كه پايان مباحث الفاظ و آغاز بيان ادلّه شرعيه است,به بيان پنج مطلب در مورد حجيت ظنون پرداخته اند و در واقع از شرح كلام معالم خارج شده و اصلاً به بررسى مسائل اجماع نپرداخته اند .
بعد از او فرزندش شيخ محمد باقر نجفى همين بخش از كلام پدر را شرح داده و در رساله اى به نام شرح حجية المظنّة به تحقيق در اين موضوع پرداخته است.
وى انگيزه شرح اين بخش را در مقدّمه كتابش چنين بيان كرده است:
(… چون رساله والدم استاد العلماء مجدّد مذهب در قرن 3, بر علماء اين زمان سنگين مى نمود و دقايق و حقايقش بر آنان پوشيده بود و به خاطر لغزش در فهم به نقض آن پرداخته اند, تصميم به نوشتن شرحى گرفتم كه مشكلاتش را حل كند…).
وى اين شرح را به صورت (قال, اقول) نوشته است.
محمد باقر نجفى اصفهانى فرزند محمدتقى صاحب هداية المسترشدين, در سال 1325 در اصفهان به دنيا آمد. بعد از مرگ پدر در سيزده سالگى, مادرش ـ كه دختر شيخ جعفر كاشف الغطاء بود ـ او را براى ادامه تحصيل به نجف فرستاد.
در نجف از محضر صاحب جواهر و دايى اش شيخ حسن كاشف الغطاء و شوهر خاله اش سيد صدرالدين موسوى ـ كه بعدها داماد او هم شد ـ بهره علمى وافرى برد. او براى فراگيرى علم اصول به منزل شيخ انصارى مى رفت و كتاب پدرش ـ هداية المسترشدين ـ را از او مى آموخت. رابطه او با شيخ بسيار صميمى بود, همسفر حجّش شد و اجازه روايى نيز از او گرفت.
پس از مدّتى به اصفهان بازگشت و در مسجد شاه به سيراب كردن تشنگان دانش همّت گماشت. در رسيدگى به درماندگان كوشا بود. در سال 1288ق كه قحطى آن ديار را فرا گرفته بود, مبلغ فراوانى را قرض و بين نيازمندان تقسيم كرد. وى در امر به معروف و اجراى حدود يدى مبسوط داشت و حكم اعدام عدّه اى از بابيه را اجرا كرد.
از شاگردانش مى توان به سيد كاظم يزدى صاحب العروة الوثقى, آقا ضياء عراقى, سيّد اسماعيل صدر, جهانگيرخان قشقايى, شيخ الشريعه اصفهانى و شيخ محمد حسن نائينى (رحمهم اللّه) اشاره كرد.
مرحوم نائينى مى فرمودند كه در شانزده سالگى با نامه اى كه پدرم نوشته بود, به محضر او شتافتم و در بيرونى منزلش كه براى اسكان طلاّب بود, اقامت گزيدم و در طول هشت سالى كه در اصفهان بود, يك روز هم درسش را رها نكردم. مرحوم نائينى در درس خود از اين استاد به عنوان فقيه بزرگ ياد مى كردند. او شش پسر داشت كه همگى مجتهد بودند.
او هر سال چند روز از ماه رجب, به مقبره پدرش در تخت فولاد مى رفت و به راز و نياز مشغول مى شد. در رجب سال 1300 ق كه احساس مى كند مرگش نزديك شده است, شبانه بدون اطلاع مردم به سمت عراق حركت مى كند و شب عاشوراى سال 1301 ق به كربلا مى رسد. بعد از سه روز به نجف مى رود و دستور مى دهد قبرى در كنار مقبره كاشف الغطاء برايش حفر كنند. سرانجام در شب هشتم صفر به ديار باقى سفر مى كند. روحش شاد!
آثار متعدّدى از او به جا مانده: لبّ الاصول, لبّ الفقه, شرح حجية المظنة و… .
وى كتاب شرح حجية المظنّه را در زمان حيات شيخ انصارى نوشته و براى اوّلين بار در سال 1283 چاپ شده است. چاپ كنونى نيز براساس تحقيق و تصحيح همان نسخه است. در آغاز اين چاپ دو مقدّمه وجود دارد: يكى مقدّمه اى كه شيخ هادى نجفى , از نوادگان مؤلّف , نوشته در شرح حال مؤلّف و مباحث مختصرى در مورد تأسيس علم اصول, و ديگرى مقدّمه اى كه محقق كتاب آقاى مهدى باقرى سيّانى نوشته و او نيز مباحث كوتاهى در تطوّر اصول فقه و زندگى نامه مؤلّف نوشته است. محقق در انتهاى كتاب, فهرست منابع تحقيق و فهرست موضوعات كتاب را آورده, ولى جاى فهرست آيات و احاديث و اعلام و اسامى كتب خالى است.

اسلام و زن
احمد زكى يمانى, ترجمه سيدضياء مرتضوى,چاپ اول, انتشارات ميثم تمّار, قم, 1385, 248ص, رقعى.
احمد زكى يمانى همان شخصيت آشناى سياسى عربستان است كه حدود 25 سال وزير نفت عربستان سعودى بود. اما او وجهه اى علمى و فرهنگى نيز دارد و داراى آثار علمى است. نگاه زكى يمانى به موضوع زن در كتاب حاضر نشان مى دهد كه او از نظر فكرى و فرهنگى از جريان حاكم در كشور خود فاصله گرفته است.
مترجم كتاب اسلام و زن,ضمن ترجمه اين اثر, توضيحاتى را هم در متن افزوده و به نقدو بررسى ديدگاه نويسنده پرداخته است.
مباحث كتاب در دو بخش و چندين فصل سامان يافته, به قرار زير:
بخش نخست: احكام عمومى زن مسلمان:
فصل يكم: وضع زن در دوران نبوى. اين فصل داراى اين عناوين است: آزادى زنان در مدينه, شركت در جهاد, حضور در عرصه دانش و سياست.
فصل دوم: نقش زن در دوره هاى پس از پيامبر. در اين فصل به نقش زن در عرصه هاى جهاد, سياست, ادبيات, علوم دينى و روايت, و حكومت پرداخته شده است.
فصل سوم: زن در چارچوب همسرى و مقايسه آن با مرد. يكى از مباحث اين كتاب كه مترجم عنوان (ازدواج به شرط طلاق) را بر آن نهاده, گونه اى ازدواج است كه در عربستان سعودى, ازدواج مسيار ناميده شده است. اين نوع ازدواج شبيه (ازدواج موقت) است كه شيعه بدان معتقد است. زكى يمانى با استناد به فتواى برخى از علماى اهل سنت, اين ازدواج را حرام شمرده است و مترجم اين ديدگاه را نقد و بررسى كرده و يادآور شده كه برخى ديگر از علماى اهل سنت مانند صالح وردانى از فقهاى سنى سلفى مصر, در كتابى به اثبات حليت آن پرداخته اند.
نويسنده در اين فصل, اهميت شرعى موافقت زن و ازدواج, ازدواج با زنان اهل كتاب, و مباحثى چون: هم شأنى, حقوق زناشويى, زدن همسر, كار زن در خانه, جواز چند همسرى, دخالت حكومت در اين امر, چندهمسرى در قانون يمن و مصر, مسئله طلاق, حضانت, حق زن در ميراث در مقايسه با مرد, شهادت زن در داورى را تبيين كرده است.
بخش دوم: ولايت عمومى زنان و شايستگى سياسى آنان:
اين بخش داراى دو فصل است:فصل نخست: حكم ولايت عمومى زن در فقه قديم و جديد. نويسنده در اين فصل, ديدگاه موافقان و مخالفان ولايت عمومى زن را بيان داشته و نظر عالمانى چون: ابوالاعلى مودودى, سيدجمال الدين اسدآبادى, محمد ابوزهره, محمد متولّى شعراوى و عباس محمود عقاد را آورده و سپس ادله موافقان و مخالفان را با توجه به قرآن, سنت نبوى, اجماع, قياس, مصلحت و سدّ ذرايع بيان كرده است. در اين فصل نيز مترجم, در موارد متعددى به نقد و بررسى نظريات عالمان اهل سنت و ادله آنان پرداخته است.
فصل دوم: وظايف سياسى زن. مباحث اين فصل داراى اين عناوين است: توحيد, خاستگاه اصل برابرى, عموميت خطابات دينى, شايستگى و توانايى سياسى زن, فقها و شايستگى سياسى زنان.

قرآن و حديث

نقش دانش رجال د رتفسير و علوم قرآن
دكتر على اكبر كلانترى ارسنجانى, تهيه: مركز فرهنگ و معارف قرآن, چاپ اول, بوستان كتاب, قم, 1384ش, 271ص, وزيرى.
توجه ويژه به روايات فقهى آن هم روايات مربوط به واجبات و محرمات موجب شده تا بررسى سند روايات در حوزه هاى ديگرى دينى كم رنگ تر باشد; اما نويسنده كتاب حاضر با ذكر دلايلى, تحقيق و كاوش درباره رجالِ رواياتِ تفسيرى را ضرورى مى داند; از جمله اين دلايل است:
1. زدودن توهمات ناصوابى كه در داستان هاى بى اساسى چون قصه ورقة بن نوفل و افسانه غرانيق به ساحت قدسى پيامبر نسبت داده شده است;
2. پالايش روايات و جرح و تعديل اسرائيليات;
3. رفع اتهام از رواياتى كه داراى مطالب سست و خردستيز است.
نويسنده هدف خود را از نگارش كتاب حاضر, پاسخ به سه پرسش زير مى داند:
1. آيا بررسى راويان و رجال احاديث غير فقهى همچون روايات فقهى لازم و ضرورى است؟
2. مرز ها و حدود تأثيرگذارى دانش رجال در برداشت ها و موضع گيرى علوم قرآنى كدام است؟
3. كدام بخش از علوم قرآنى, اتصال و پيوندى عميق و گسترده با دانش رجال دارد و كدام بخش چنين پيوندى ندارد؟
نويسنده كتاب, دو نكته را به عنوان فريضه هاى مهم اثر خود تلقى كرده است:
1. از آنجا كه بخش عظيمى از احاديث موجود در متون روايى تفسيرى را روايات غير فقهى ـ از جمله اخبار مربوط به علوم قرآنى و تفسير ـ تشكيل مى دهد و با توجه به عدم اختصاص حجيت خبر واحد به روايات فقهى, بررسى هاى رجالى روايات غير فقهى, امرى لازم و يا دست كم مفيد است.
2. بررسى رجال احاديث, نقشى تعيين كننده و اجتناب ناپذير در برخى از برداشت ها و موضع گيرى ها در عرصه هاى مختلف علوم قرآنى دارد.
بر اساس آنچه گفته شد, اثر حاضر در هفت فصل ترتيب مى يابد, به قرار زير:
فصل نخست: كليات; فصل دوم: دانش رجال و مسائل مربوط به نزول وحى; فصل سوم: دانش رجال و شبهه تحريف قرآن; فصل چهارم: دانش رجال و مسائل مربوط به تلاوت قرآن; فصل پنجم: دانش رجال و احاديث تفسيرى; فصل ششم: دانش رجال و اسرائيليات; فصل هفتم: احاديث تفسيرى و پديده وضع.

پرسمان قرآنى نبوت
تدوين: سيد على هاشمى, چاپ اول, تهيه : مركز فرهنگ و معارف قرآن (گروه پاسخ و پرسش ها و شبهات قرآنى), مؤسسه بوستان كتاب, قم, 1385, 248ص وزيرى.
نمى توان پرسشگرى را از انسان گرفت; چه پرسش كليد دانايى و آگاهى است و روحيه پرسندگى در انسان نهفته است. با اين همه, بايد با پديد آمدن هر پرسش, به جستجوى پاسخ پرداخت, به ويژه در پرسش هاى دينى, بايد به جدّ در پى پاسخ درخور بود. كسى نمى تواند ما را از پرسيدن باز دارد, اما اين بدان معنا نيست كه پرسش ها را بايد بى پاسخ گذاشت. بدين منظور هم پرسشگر به دنبال پاسخ برود و هم بايد زمينه پاسخگويى فراهم آيد. اين ضرورت را حوزه هاى علميه به خوبى دريافته اند و از اين روست كه اينك به طور مشخص در قم, مراكز متعددى متكفل پاسخگويى به پرسش هاى اعتقادى شده اند. گروه پاسخ و پرسش ها و شبهات قرآنى, مدت هاست كه با همين هدف فعاليت مى كند. اين مجموعه كه وابسته به دفتر تبليغات حوزه علميه قم است, تلاش دارد تا با بهره گيرى از معارف بلند قرآن, به پرسش هايى كه ممكن است براى هر فرد مسلمانى پديد آيد, پاسخ گويد و البته به سؤال هاى بسيارى پاسخ داده و در اقدامى ارزشمند تلاش كرده تا اين پرسش ها و پاسخ ها را به صورت موضوعى يكجا در كتابى به چاپ رساند و آن را در دسترس همگان قرار دهد.
در كتاب حاضر به پرسش هايى درباره نبوت عامه و خاصه پاسخ گفته و بدين ترتيب مباحث آن تحت دو گفتار تنظيم شده است: گفتار اول, نبوت عامه و گفتار دوم, نبوت خاصه.
گفتار اول: به پرسش هايى از اين قبيل پاسخ داده شده است: مفهوم شناسى نبوت, فلسفه و ضرورت بعثت پيامبران, اهداف و فوايد بعثت, فراگيرى نبوت, معيار گزينش پيامبران, اعجاز, تفاوت اعجاز و سحر و كرامت, معجزات پيامبران اولواالعزم, عصمت و اقسام آن, دلايل عصمت, تنزيه پيامبرانى مانند آدم, ايوب, ابراهيم, لوط, و…, علم و وحى, تفاوت الهام و وحى, و….
گفتار دوم, داراى دو بخش است: بخش اول, به سؤالاتى درباره پيامبران پيشين پاسخ داده و بخش دوم به سؤالات مربوط به خاتم پيامبران (صلى الله عليه و آله) اختصاص يافته است; مانند بعثت آن حضرت, معجزات حضرت محمد مانند شق القمر, معراج, مباهله و قرآن, فلسفه نزول قرآن, مفهوم شناسى قرآن, حالت پيامبر هنگام نزول قرآن, تفاوت قرآن و تورات و انجيل, ويژگى هاى دين اسلام و….

پرسمان علوم قرآنى
تهيه: مركز فرهنگ و معارف قرآن, چاپ اول, بوستان كتاب قم, 1384ش, 200 ص, وزيرى.
(واحد پاسخ به پرسش هاى قرآنى) در (گروه پژوهش هاى نوآمد) وابسته به مركز فرهنگ و معارف قرآن از زير مجموعه هاى دفتر تبليغات اسلامى, يكى از واحد هاى برخاسته از حوزه علميه در سال 1377 با هدف پاسخگويى به سؤال هاى عقيدتى كار خود را آغاز كرد. از زمان تأسيس اين مركز پژوهشى تا كنون, به بيش از چهل هزار پرسش, پاسخ داده شده است. بدون ترديد سؤال هاى ارسال شده به اين مركز, مى تواند ذهن بسيارى ديگر به جز پرسش كنندگان را نيز به خود مشغول سازد. از اين رو, اين مركز با هدف پاسخ گويى به همه كسانى كه فرصت طرح پرسش و دريافت پاسخ به آنها را به هر دليل نداشته اند, اقدام به چاپ تعدادى از اين سؤالات كرد و اثر حاضر بدين منظور به چاپ رسيد.
اثر حاضر در هفت فصل/ هفت موضوع سامان يافته است و سؤالات مربوط به هر موضوع, در فصلى مستقل سامان يافته است:
فصل اول: كليات; فصل دوم: تاريخ قرآن; فصل سوم: تحريف ناپذيرى; فصل چهارم: همانند ناپذيرى (تحدّى و اعجاز); فصل پنجم: ناسخ و منسوخ; فصل ششم: محكم و متشابه; فصل هفتم: تفسير و تأويل; فصل هشتم: تفاسير و مفسران.
البته در ذيل هر فصل, عناوين و موضوعات جزئى ترى, ذكر و پرسش ها و پاسخ هاى آن با استناد به منابع گوناگون ارائه شده است.

ميراث حديث شيعه
دفتر چهاردهم, دارالحديث, قم, 1385, 484 ص.
ميراث حديث شيعه دفترى است مخصوص انتشار رساله هاى كوتاه و علوم حديثى شيعه كه تا كنون منتشر شده است. اين مجموعه هر شش ماه يك بار منتشر مى شود. مطالب و رساله هاى درج شده در اين دفتر, عبارت اند از:
گزارشى از چهارده شماره منتشر شده. اولين رساله آن اثر مهمى است كه بارها در كتاب شناسى ها از آن ياد شده بود, ولى در اختيار محققان قرار نداشت. اين اثر را دانشمند مشهور شيعه, احمد بن مُسلى كوفى معروف به ابن ناقه (م 593ق), در ادامه نسخه اى از نهج البلاغه از كلمات على(ع) تدوين كرده و بدين جهت به ملحق نهج البلاغه مشهور و در كتاب شناسى ها به اين نام معرفى شده است. در بر داشتن چندين خطبه و كلام منحصر از على(ع) مانند: خبر اعمش, قول ناقوس, خطبه اقاليم و خطبة البيان, از ويژگى هاى اين رساله است. شايان ذكر است خطبه اى كه به نام خطبة البيان در اين رساله آمده, با خطبه اى كه هم اكنون به نام خطبه البيان رايج است, تفاوت اساسى دارد.
رساله بعدى اين دفتر, اربعون حديثاً از ضياء الدين محمد, معروف به ابن جعفريه (م573ق), درباره فضايل اهل بيت(ع) است.
رساله سوم شرحى فارسى و ادبى و عرفانى بر دعاى سحر ماه رمضان است. اين شرح را ميرزا محمد از عالمان قرن سيزدهم نگاشته و در اثناى آن از اشعار خود فراوان استفاده كرده است.
شرح كوتاه و عرفانى بر حديث حقيقت, چهارمين رساله اين دفتر است. اين شرح را آيت الله على مردندى (م 1369ق) به شيوه عرفانى نگاشته كه خود مرجعى صاحب رساله بوده است. او در پايان اين شرح متذكر شده كه اجازه بيان اسرارى بيش از اين را ندارد; چون آشكار ساختن اسرار, كفر است. اين كلام را فقيهى مى گويد كه رساله عمليه نيز دارد.
رساله بعد, از شيخ آقا بزرگ تهرانى موسوم به الاسناد المصفى الى آلى المصطفى است كه به مشيخه نيز معروف است. شيخ آقا بزرگ در اين كتاب, مشايخ روايتى خود را بيان كرده است. در اين دفتر براى نخستين بار ذيل اين مشيخه كه به مشايخ اهل سنّت وى اختصاص دارد, متن اجازت با دستخط عالمان اهل سنّت آمده است.
اجازه هاى روايتى فخر المحققين فرزند علامه حلى, رساله هفتم اين دفتر است كه در آن نوزده اجازه از فخرالمحققين به شاگردانش درج شده است.
اين دفتر با مقاله اى در معرفى كتاب مجمع الاحاديث اثر آيت الله سيد محمد حجت كوهكمرى (م 1372ق) پايان مى يابد. اين كتاب دايرة المعارفى حديثى نظير جامع الاحاديث آيت الله بروجردى است كه تدوين آن ناتمام مانده, ولى بخش هاى تدوين شده از اهميت بسيارى برخوردار است. در اين مقاله, گزارشى از نسخه هاى شناخته شده از اين كتاب و بخش هاى تدوين شده, آمده است.
در پايان دفتر نيز فهرست عمومى چهارده دفتر و پس از آن فهرست تفصيلى دفتر چهاردهم آمده است.

ميراث حديث شيعه
دفتر پانزدهم, در الحديث, قم, 1385, 564ص.
دفتر پانزدهم, با نگاهى به مضمون و محتواى روايات (انّ الأرض على الحوت) (قرار گرفتن زمين بر روى ماهى) شروع مى شود. پس از آن شرح وبرى بر نهج البلاغه كه اولين شرح اين كتاب است, در حدود چهل صفحه آمده است. اصل اين شرح به دست ما نرسيده و قسمت هايى از آن كه در آثار ديگران نقل شده, در اين تحقيق, بازسازى و تدوين شده است.
رساله دوم اين دفتر, تبيان اللغة در شرح لغات قرآن و صحيفه سجاديه است كه مدرسى چهاردهى آن را از تحقيقات و تعليقات كفعمى گردآورى كرده و به فارسى نگاشته است. رساله هاى بعد دو شرح از فيلسوف نامى ملاعلى نورى (م1246ق) است بر دو حديث: حديث نورانيت منقول از على (ع) و حديث انّ الأرض على الحوت.
شرحى بر دعاى يا من أظهر الجميل مشهور به دعلى أهل بيت المعمور و رساله كوتاهى در درايه و رجال به نام الايجاز از محمد جعفر استرآبادى, رساله هاى بعدى اين دفتر است.
اولين اثر منتشر شده از احمد هزار جريبى به نام جواهر الكلمات در حالات راويان و ارزيابى شيوه نقل روايات, هشتمين رساله اين دفتر است.
در پايان اين دفتر, شرح حال خود نوشت ملا على آرانى (م 1244ق) كه از مشايخ اجازات حديثى سده سيزده نيز به شمار مى رود, درج شده است كه حاوى نكاتى درباره تحولات دوره زنديه و قاجاريه است.

ميراث محدث ارموى: آثارى چند درباره دعاى ندبه
به اهتمام سيد جعفر حسينى اشكورى, چاپ اول, دارالحديث, قم, 1385, 384ص, وزيرى.
دعاى ندبه از دعاهاى بسيار معروف است كه مؤمنان در روزهاى جمعه و برخى اعياد اسلامى آن را مى خوانند اين دعا به بيان فضايل و مناقب معصومان(ع) و پاره اى از مصائب آنان مى پردازد و تعجيل در فرج و ظهور امام زمان(ع) را از خداوند مى خواهد. اين دعاى شريف را بسيارى شرح و ترجمه كرده اند كه تعدادى از اين شروح در كتاب الذريعة علامه تهرانى آمده است.
محدث ارموى به دعاى ندبه عشق فراوانى داشت و از آغاز جوانى, به آن دعا اهتمام مى ورزيد. وى از چند تن از استادان خود خواسته بود كه آن را شرح كنند كه آنان نيز اجابت كردند.
كتاب حاضر با مقدمه, زندگى نامه مختصر محدّث اُرموى, معرفى آثار ايشان و گزارشى از كتابخانه و نسخه هاى خطى نفيس ايشان آغاز مى شود. فاضل محترم آقاى مرتضى وفايى و حجت الاسلام سيد جعفر اشكورى, اين بخش را نگاشته اند.
بخش بعد, شامل رساله وسيلة القربة فى شرح دعاء الندبة تأليف شيخ على رضا خاكمردانى خويى است كه به درخواست مرحوم محدث ارموى تأليف شده است. محقّق توانا حجت الاسلام سيّد احمد اشكورى اين رساله را تحقيق كرده است.
در بخش بعد, ترجمه رساله وسيلة القربة به وسيله مرحوم محدّث اُرموى آمده و حجت الاسلام سيد جعفر اشكورى تحقيق اين رساله را بر عهده داشته است.
بخش پايانى كتابت, رساله كشف غطاء الكربة عن وجه دعاء الندبة, شرحى ناتمام بر دعاى ندبه است كه مرحوم محدّث اُرموى در طول ساليان دراز, آن را تأليف كرده است. تحقيق اين رساله را نيز حجت الاسلام سيد صادق اشكورى به انجام رسانده است.
در اين شرح پس از آوردن متن دعا, مطالبى درباره سند دعا, اوقات خواندن دعا, فرق دعاى ندبه و زيارت ندبه و مباحثى از اين دست به چشم مى خورد. سپس نكاتى با عنوان (فائدة…) بيان و اشعارى در بيان فضايل و مناقب اهل بيت(ع) نقل مى شود. در ادامه فرازهاى مهم دعا به تفصيل شرح داده شده است.

نهج الدّعاء
محمد محمدى رى شهرى, ترجمه حميدرضا شيخى, چاپ اوّل, دارالحديث,قم, 1385, دو جلد, 737 صفحه« 680ص.
يكى از بزرگ ترين نعمت هاى الهى به انسان اين است كه اجازه داده او را بخواند و بزرگ تر از اين نعمت, نعمت اجابت دعاست كه خداوند متعال آن را تضمين كرده است. براى بهره بردارى از اين دو نعمت بزرگ, آگاهى به ارزش, اهميت و عظمت دعا, شناخت آداب, شرايط, آفات و موانع اجابت دعا, همچنين آشنايى با سيره عملى پيشوايان اسلام در اين زمينه ضرورى است.در اين باره, كتاب هاى مفيد و ارزنده فراوانى تأليف شده است, ولى با اين وصف برا ى پاسخگويى به نيازهاى روزافزون تشنگان معارف اسلام ناب, به ويژه مراكز پژوهشى و پژهشگران علوم اسلامى, ميدان براى تلاش بيشتر و ارائه مجموعه هايى كاربردى تر باز است. نهج الدعاء گامى است در راه وصول به اين هدف كه با نظمى تازه و سهل الوصول, همراه با تحليل هاى كارآمد سامان يافته است.
در تدوين اين مجموعه اصول ذيل رعايت شده است:
1. از همه احاديثِ روايت شده از پيامبر(ص) و خاندان او, يكسان بهره گرفته است.
2. همه روايات مربوط به هر موضوع از منابع گوناگونِ شيعه و اهل سنّت گردآورى و كامل ترين, موثّق ترين و كهن ترين ِ آنها انتخاب و در مورد استفاده از دعاها نيز جز در مواردى اندك, تنها از ادعيه اى كه مستند به معصومان است, بهره گرفته شده است.
3. از آوردن روايات تكرارى اجتناب شده, جز در آنجا كه نكته مهمّى در تفاوت واژه ها و اصطلاحات, نهفته بوده است و يا در مواردى كه متن حديث, در متون شيعه و اهل سنّت, تفاوت داشته است و يا آنجا كه متن روايت, بيش از يك سطر نبوده و مربوط به دو باب بوده است.
4. در مواردى كه متن هاى رسيده از پيامبر خدا و امامان(ع) متعدّد بوده اند, حديث پيامبر(ص) در متن, و نشانى روايات ائمّه ديگر با ذكر عنوان و مأخذ, در پانوشت آمده, مگر آنكه روايت آنان, نكته تازه اى داشته باشد كه آن نيز در متن ذكر شده است.
5. در هر موضوع, پس از ذكر آيات مربوط به آن, روايات معصومان به ترتيب زمانى (از پيامبر خدا تا امام مهدى(ع)) آمده اند, مگر آنكه روايتى در تفسير آياتِ مذكور باشد (كه در اين صورت, پيش از روايات ديگر مى آيد) يا آنكه تناسب موضوعى روايات, ترتيب ديگرى را ايجاب كرده باشد.
6. در پانوشت ها, منابع احاديث, به ترتيب معتبرترين آنها تنظيم شده است.
7. پس از ذكر منابع, گاه با نشانه (راجع), به منابع ديگر ارجاع داده مى شود.
8. ارجاع به ابواب ديگر اين كتاب, به خاطر تناسب و اشتراك محتوايى ميان احاديث آنهاست.
در آغاز فصل هاى كتاب, مطالبى با عنوان درآمد نوشته شده يا توضيحات و استنتاج هايى در ادامه احاديث آمده است كه هدف از اين كار, ارائه چشم انداز كلى روايات آن بخش يا فصل است. گاه هم به توضيح و تبيين برخى از مفاهيم دشوار و پيچيده احاديث, پرداخته شده است.
در انتهاى جلد دوم كتاب, نمايه هايى با عنوان فهرست آيات, فهرست ا علام, فهرست اديان و فرقه ها و مذاهب و جمعيت و قبيله ها, فهرست شهرها و مكان ها, فهرست شعرها, فهرست زمان ها و روزها, فهرست منابع و مآخذ آمده است. اين فهرست دسترسى به مطالب مورد نظر در كتاب را آسان كند.

آداب اميرالمؤمنين(ع), المشهور بحديث الأربعمئه
القاسم بن يحيى الراشدى, تحقيق مهدى خدّاميان آرانى, چاپ اول, دارالحديث, قم, 1385, 288ص, وزيرى, عربى.
حديث در طول تاريخ به وسيله محدثان با امانت و صداقت نقل و حفظ شده است. اين ميراث گران بها در طول قرن ها با ضوابط و قواعدى كه محدثان به كار گرفته اند, ارزيابى و نقد شده و تمامى همت ايشان صرف يافتن راه هايى براى حفاظت و ارزيابى دقيق تر از حديث شده است. از آنجا كه بر اساس شواهد تاريخى, شيعيان پيشگامان در تأليف و تدوين حديث بوده اند, بسيارى از قواعد ارزيابى و نقد هم به همين ويژگى معطوف شده است. آنها به نقد احاديث بر اساس منبعى كه حديث در آن نقل شده و بر چگونگى برخورد علماى شيعه با آن منبع پرداخته اند.
با توجه به اين نكته مى توان با بازسازى و بازيابى كتب اصلى و مصادر اوليه حديث, محتواى آنها را ارزيابى كرد. كتاب هايى از اين دست در نزد اصحاب و علماى قديم ما كه معاصر عصر ائمه بوده اند, مورد اعتماد بوده است و بر پايه همين ديدگاه هم قدما محتواى آنها را به ديد اعتماد و صحت نقل كرده اند.
اولين قدم عملى كه در مسير بازيافت و بازسازى كتب معتمد اصحاب برداشته شد, بازسازى كتاب آداب امير المومنين(ع) تأليف قاسم بن يحيى راشدى است كه در قرن دوم هجرى مى زيست. اين كتاب به نقل حديث مشهور به حديث اربعمئه اختصاص دارد. چهارصد توصيه از امام على(ع) است.
بخش عمده اين حديث در كتاب الخصال شيخ صدوق آمده و با مراجعه به مصادر ديگر, اين حديث تكميل شده است. همچنين با استفاده از قراين رجالى و فهرستى, نظام كتاب و اسناد شبيه به آن گرد هم آمده است. به اين ترتيب كتابى كه در ميان اصحاب از كتاب هاى مشهور به حساب مى آمد, با توجه به مصادر و نيز مؤيدات روايى كه در ميان كتب حديثى و فقهى ما وجود داشت, دوباره تحقيق و بازيافت شده است.
بحث تفصيلى از مؤلف و كتاب او و ارائه دقيق اصول اين شيوه ارزيابى احاديث كتب, در مقدمه كتاب آمده است. متن كتاب هم بر اساس نه نسخه خطى از كتاب الخصال تصحيح و در حاشيه و تعليقات كتاب اين مباحث آمده است: اختلاف نسخه ها, مصادر روايى ديگر و كتب فقهى اى كه از اين كتاب حديث نقل كرده اند, نقل همان روايت ها از غير طريق راشدى, مويدات حديثى محتواى حديث, شرح واژگان غريب و مشكل در متن.
فهرست هاى تفصيلى آيات و موضوعات احاديث هم در پايان كتاب آمده است.

الحاشية على اُصول الكافى
سيّد احمدبن زين العابدين العلوى العاملى, تحقيق: سيد صادق اشكورى, دارالحديث, قم, 1385ش, 476ص, وزيرى.
يكى از معتبرترين و كهن ترين جوامع حديثى شيعه, كتاب الكافى است كه بيش از هزار سال قبل و در عصر غيبت صغرا, دستان پرتوان دانشمند بى مانند و مجاهد سخت كوش, ثقة الاسلام محمدبن يعقوب كلينى آن را پديد آورد.
جامع بودن احاديث و گستردگى شان, مسند بودن روايات و تأليف كتاب در عصر تحيت صغرا, تنها بخشى از امتيازاتى است كه باعث جلب و عنايت ويژه شيفتگان عترت به اين اثر ارزشمندش شده است; به گونه اى كه احاديث آن مبناى اعتقادات و فقه شيعه اماميه قرار گرفته و شروح و حواشى و تعليقات فراوانى بر آن نوشته شده است.
الشروح و الحواشى على الكافى عنوان سلسله اى است كه به تحقيق و احياى شرح ها و حاشيه ها و تعليقه هايى مى پردازد كه در طى قرن هاى گذشته, انديشمندان و صاحب نظران و عالمان دينى بر اين اثر جاودانه نگاشته اند. كتاب حاضر فقط حاشيه بر كتاب العقل و كتاب فضل العلم و كتاب التوحيد كافى است كه مؤلف به شرح برخى از كلمات و جملات مشكل روايات پرداخته است. وى متأثر از تعليقه ميرداماد بر كافى و شرح اصول كافى ملاصدرا بوده و از اين دو اثر بسيار سود برده است و در برخى موارد عين عبارت آنان را آورده است. مؤلف در مباحث فلسفى و ادبى, بنا بر كوتاهى سخن داشته است.
اين حاشيه كه براى نخستين بار منتشر مى شود بر اساس تك نسخه موجود, تصحيح شده و در گروه احياء و تصحيح متون پژوهشكده علوم حديث به فرجام رسيده است.

موسوعة ميزان الحكمة
محمّد محمدى رى شهرى, با همكارى جمعى از فضلا, چاپ اول, دارالحديث, قم, 1385, جلد 2 و 3, عربى, 496 و 516ص, وزيرى.
قرآن و سنّت پيامبر گرامى اسلام, دو گوهر جاودان و گنج بى پايان هستند كه دستيابى به معارف انسان ساز آنها و گردآورى و فهم آنها در كنار هم, از دل مشغولى هاى دانشمندان اسلامى در طول قرون و اعصار بوده است. اين معارف مشتمل بر برترين و بهترين برنامه براى سعادت, كاميابى و اداره جوامع بشرى هستند و رجوع به آنها موجب رفع ظلمات جهل و رسيدن به نور و رستگارى مى شود.
موسوعة ميزان الحكمة, بر اساس شيوه الفبايى ـ موضوعى به گزارش احاديث مرتبط با موضوعات پرداخته است. اين موسوعه, گسترش يافته و تكميل شده ميزان الحكمة است و پيش بينى مى شود كه بالغ بر پنجاه جلد شود.
اين موسوعه با استناد به آيات و روايات معصومان(ع) به توضيح و تبيين موضوعات, مفاهيم و مدخل هاى دينى مى پردازد و از جهت موضوعى از دامنه گسترده اى برخوردار است و مفاهيم دينى, اعتقادى, اخلاقى, سياسى, اقتصادى, و فرهنگى را دربر مى گيرد. ذيل هر مدخل, شناسه ها و زير شاخه هاى متعددى هست كه به صورت منطقى طبقه بندى و آيات و روايات مربوط به آنها گزارش شده است.
شيوه موسوعه در نقل استنادها اين گونه است كه ابتدا آيات مرتبط با موضوع ذكر مى شوند و سپس احاديث معصومان(ع) به صورت شماره گذارى شده, آن هم بر اساس ترتيب تاريخى حيات معصومان از حضرت محمد(ص) تا حضرت مهدى(عج) مى آيند. احاديثى كه جنبه تفسيرى و توضيحى براى آيات دارند, بر ديگر موارد مقدّم مى شوند و بعد از آيات قرار مى گيرند. در مواردى كه حديثى به چند تن از معصومان(ع) مستند باشد, حديث مستند به پيامبر(ص) در متن و ديگر مستندات آن در پاورقى گزارش مى شود.
ويژگى ديگر موسوعه اين است كه در نقل نصوص و روايات متعدد, (بلاغت) و (شموليت), ملاك ترجيح و تقدّم است. در پاورقى هم مآخذ بر اساس ميزان اعتبار و سنديت, رده بندى شده اند. همچنين در ذكر منابع روايى شيعه و اهل سنّت, ابتدا منابع شيعى و سپس منابع روايى اهل سنّت آمده و از خلط منابع, جلوگيرى شده است.
جلد دوم و سوم اين موسوعه كه به تازگى انتشار يافته است, به مدخل هاى: ادب, اذان, ايداء, تاريخ, ارض, اسوه, مواساة, اكل, الفة و الله اختصاص يافته است. در ابتداى هر مدخل, به توضيح معانى لغوى و اصطلاحى آن مدخل با استناد به واژه نامه ها و متون معتبر لغت شناسى پرداخته و سپس به اختصار, سرفصل هاى اصلى مدخل, تشريح و جوانب موضوع, تبيين شده است. همراه با عنوان فصل و در ذيل هر موضوع و سرفصل اصلى, نخست, آيات قرآنى و سپس روايات مرتبط با آن موضوع آمده و مآخذ آنها در پاورقى ذكر شده است.
گفتنى است كه ترجمه اين مجموعه با عنوان دانش نامه ميزان الحكمه منتشر شده است.

مكاتيب الأئمه

على احمدى ميانجى, تحقيق و مراجعه: مجتبى فرجى, چاپ اوّل, دارالحديث, قم, 1385, ج4, صفحه 530.
حديث, حكايتگر گفتار و كردار و تأييد معصومان(ع) است. اما در اغلب موارد با شنيدن لفظ حديث نقل كلمات شفاهى معصومان(ص) به ذهن متبادر مى شود; حال آن كه مكتوبات ائمه اطهار(ع) هم كم نيستند. آنها احاديثى هستند كه به عنوان مكاتبه شناخته مى شوند. مجموعه اين مكاتبات مى تواند به منبع مهم اسناد علمى و تاريخى بدل شود.
نگاشته هاى هر امام, از زمينه ها و شرايط سياسى فرهنگى عصر آن امام حكايت دارد. نيازهاى عصر امام, ديدگاه هاى فقهى و كلامى, حوادث تاريخى و بسيارى مطالب ديگر از اين دست را مى توان از مطالعه دقيق اين نگاشته ها بازشناسى كرد.
مرحوم آيت الله احمد ميانجى سال ها پيش كتاب مكاتيب الرسول(ص) را تأليف كرده بود پس از آن شروع به تأليف مكاتيب الأئمه(ع) كرد. پس از درگذشت ايشان مجموعه دست نوشته هاى وى به مركز تحقيقات دارالحديث سپرده شد. پژوهشگران دارالحديث به تكميل اين اثر ارزنده پرداختند و مجموعه مكاتيب ائمه اطهار(ع) را آماده نشر كرده اند.
در موارد بسيارى مؤلف براى تبيين شرايط نگارش نامه هايى كه مخاطب خاص دارند, به شرح حال مخاطبان پرداخته اند. در تكميل اين گونه اطلاعات, كوشش شده كه در حد توان اطلاعاتى درباره همه كسانى كه نقشى در نامه مورد نظر دارند, ارائه شود. همچنين تنظيم موضوعى نگاشته ها و در مواردى تنظيم تاريخى آنها, از جمله كارهاى تكميلى اين اثر بوده است.
جلد اول تا سوم اين مجموعه كه بيشتر انتشار يافته است, به مكاتيب حضرت على(ع) و امامان اوّل تا پنجم اختصاص داشت. جلد چهارم كه به تازگى انتشار يافته است, مكاتيب امام جعفر صادق(ع) و امام موسى كاظم(ع) را در بر دارد.

حكمت نامه لقمان
محمّد محمدى رى شهرى, با همكارى مهدى غلامعلى, ترجمه جعفر آريانى, چاپ اوّل, دارالحديث, قم, 1385, 328ص.
لقمان بنده اى خردمند بود كه حكمت را بر حكومت ترجيح داد و از مقام بندگى مردمان به بالاترين مقام حكيمان گام نهاد. نام و كلام او براى همه پيروان اديان ابراهيمى شناخته شده است. شهرت لقمان بيش از هر چيز, به سخنان گهربار و درر بار اوست كه همگى نشان از اوج حكمت و دانايى او دارد.
براى اوّلين بار مجموعه اى كامل از تمامى سخنان حكيمانه اين شخصيت اسطوره اى, از ميان صدها منبع حديثى و تاريخى گردآورى و به صورتى زيبا, جذاب و بديع, موضوع بندى و مستندسازى شده است.
حكمت نامه, در ده فصل سامان يافته است: زندگى نامه لقمان حكيم, اندرزهاى وى به روايت قرآن, داستان هايى از حكمت لقمان, حكمت هايى درباره علم و معرفت, عوامل و آفات خودسازى, آداب اخلاقى و اجتماعى, مثل ها, حكمت هاى پراكنده و حكمت هاى جامع.
مطالب حكمت نامه همگى از زبان لقمان يا درباره وى است.

فرهنگ نامه ادب
محمد رى شهرى, با همكارى عبدالهادى مسعودى, ترجمه حميدرضا شيخى, دارالحديث, قم, 1384, 83ص.
فرهنگ نامه ادب, قطره اى از درياى بى كران علوم و معارف ناب اسلامى و مَدخَلى از دانشنامه ميزان الحكمه است كه به صورت مستقل, منتشر مى شود. در اين دانشنامه, واژه ها و اصطلاحاتى كه در قرآن و احاديث, كاربرد فرهنگى گسترده اى دارند, به ترتيب الفبايى, با نظمى نو و با ذكر نمونه كاربرد ها (شواهد), معناشناسى و تحليل و تبيين مى شوند. در لابه لاى اين دانشنامه, برخى مداخل ها, از كاربرد فرهنگى ويژه و بسامد بالايى برخوردارند, بدين معنا كه عموم مسلمانان و يا گروه هاى خاصى از آنان, به صورت شبانه روزى و گسترده با آنها سروكار دارند. از اين رو, به منظور تصحيح و تقويت فرهنگ عمومى جوامع اسلامى, ضرورى است معارف مربوط به اين گونه واژه ها و اصطلاحات, به صورت كتاب همراه و راهنما, در اختيار همگان قرار گيرد. با اين نگاه, مدخل هايى از اين دست, به صورت كتاب هايى مستقل و در اندازه هايى كه حمل و مطالعه آن آسان باشد, در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرند.
فرهنگ نامه ادب, نخستين كتاب از مجموعه فرهنگنامه هايى است كه با هدف تصحيح و تقويت فرهنگ ارزش هاى رفتارى ارائه مى شود. در اين فرهنگنامه, مسائل مهمى مانندِ: تعريف ادب, انواع و مراتب ادب, نقش ادب در زندگى, خاستگاه هاى ادب, آموزگاران ادب, روش ادب آموزى و آفات ادب آموزى از منظر قرآن و احاديث اسلامى تبيين شده است.

فرهنگ نامه اذان
محمد محمدى رى شهرى, با همكارى عبدالهادى مسعودى, ترجمه حميد رضا شيخى, دارالحديث, قم, 1384, 115ص.
فرهنگ نامه اذان نيز يكى از مدخل هاى ميزان الحكمه است كه به صورت مستقل, منتشر شده و در آن كاربرد واژه ها و اصطلاحات به كار رفته در قرآن و احاديث, معنا شناسى و تحليل و تبيين شده است. فرهنگ نامه اذان, دومين كتاب از مجموعه فرهنگنامه هايى است كه با هدف تصحيح و تقويت فرهنگ ارزش هاى رفتارى ارائه مى شود. در اين فرهنگ نامه, مسائل مهمى مانندِ: آغاز تشريع اذان, اهميت گسترش فرهنگ اذان, حكمت ها و پيام هاى فردى و اجتماعى و سياسى, آثار و بركات, چگونگى و تفسير باطن اذان, ارزش اذان گو و حق مؤذّن, و اذان زنده در عصر حاضر, بررسى شده است.

فرهنگ نامه آرزو
محمد محمدى رى شهرى, با همكارى سيد محمدكاظم طباطبائى, ترجمه حميدرضا شيخى, دارالحديث, قم, 1385, 168ص.
فرهنگ نامه آرزو, سومين كتاب از مجموعه فرهنگ نامه هايى است كه با هدف تصحيح و تقويت فرهنگ ارزش هاى رفتارى ارائه مى شود. در اين فرهنگ نامه, مسائل مهمى مانند: نقش آرزو در زندگى, گم شده حقيقى انسان, راه رسيدن به آرزوها, فوايد كوتاه كردن آرزو, خطر آرزوهاى طولانى, خاستگاه آرزوهاى بيهوده و زيان هاى آرزوهاى پوچ و بى حاصل, از منظر قرآن و احاديث اسلامى تبيين شده است.

آينه يادها: مناسبت هاى شمسى و قمرى در قرآن و حديث
به كوشش هادى ربّانى و سيد محسن موسوى, چاپ پنجم, مركز تحقيقات دارالحديث, قم, 1385, 307ص.
روزهاى سرنوشت ساز در تاريخ و فرهنگ ملّت ها, خاطره جمعى آنان را سامان مى دهد. اين روزها, آن گاه كه از دريچه اعتقادات اصيل دينى و مذهبى به آن نگريسته شود, كرامتى ويژه مى يابد و در تعبير قرآنى به (ايام الله) نام بردار مى شود.
مجموعه آينه يادها تلاش مى كند تا در بزرگداشت مناسبت هاى شمسى و قمرى كه رنگ و بويى دينى و ملّى دارند, از قرآن و حديث استعانت جويد.
برخى از ويژگى هاى اين مجموعه چنين است:
1. تفكيك هر يك از مناسبت هاى شمسى و قمرى, شامل 52 مناسبت شمسى و 56 مناسبت قمرى;
2. آوردن گزيده اى از آيات و روايات مربوط به هر مناسبت در ذيل آن;
3. ارائه ترجمه اى شيوا و امروزين از آيات و روايات;
4. ارائه اطّلاعات كامل كتاب شناختيِ مربوط به آيات و روايات در ذيل هر صفحه;
5. ارائه نمايه كامل موضوعى براى آيات و روايات در پايان مجموعه.
چاپ پنجم اين مجموعه به تازگى انتشار يافته است.

ادبيّات

رؤيا بينان بيدار
درباره عناصر داستان, معنا, نماد و روانكاوى در سه روايت از داستان پرندگان به قلم ابن سينا, محمد غزالى و عطار نيشابورى
دكتر ويدا اسلامى,چاپ اول, انتشارات سنبله, مشهد, 1385, 184ص, وزيرى.
نماد جايگاهى ويژه در ادبيات به طور عام و در بيان عرفا به طور خاص دارد و فهم نمادها, ما را به درك مقصود آنان مى رساند. تحليل و تبيين مفهوم نمادها در كلام ابن سينا, محمد غزالى و عطار نيشابورى, تلاش ارزشمندى است كه دكتر ويدا اسلامى در كتاب حاضر بدان همت گماشته است. وى در اين اثر خود, نماد پرندگان را از منظر اين سه دانشمند مسلمان بررسى كرده و در تبيين ديدگاه خود از نظريات ديگران نيز بهره برده است. به منظور آشنايى با كتاب حاضر, به گونه اى گذرا و فهرست وار به عناوين و مباحث مطرح شده در آن مى پردازيم.
كتاب مشتمل بر هشت بخش به قرار زير است:
بخش اول: داستان پرندگان; ادبيات هنر. نويسنده معتقد است كه امر متعال در جهان ما به سه صورت تجلى يافته است: دين, فلسفه و هنر. زبان ادبى گونه اى از هنر است و دين نيز همان خبر بزرگ است و ادبيات نيز چنين است. از اين رو, وى با طرح ديدگاه متفكرانى چون هگل و بيان تفاوت ميان واقعيت و واقعيت برتر به مثابه دو گونه خبر و همسويى زبان هنر و ادبيات, در صدد دستيابى به اين نتيجه است كه گزاره هاى هنرى, گزاره هايى خبر ـ انشايى هستند. در اين بخش با بهره گيرى از تفاسير گوناگون قرآن شريف و طرح ديدگاه هاى مختلف درباره واژه هاى قرآنى (نبأ) و (نقصّ) در پيوند با مطالب مطرح شده در اين بخش, رابطه منطقى عموم و خصوص مطلق ميان گزاره هاى خبرى و انشايى در اين حوزه خاص, منتج شده است.
بخش دوم: جايگاه زبان نماد در داستان پرندگان.
يكى از اساسى ترين كاركرد هاى زبان نمادين, گسترش زبان و قابليت تأويل پذيرى هميشگى آن است. از اين رو, به اين مطلب به عنوان يكى از مهم ترين ويژگى هاى ممتاز زبان داستان پرندگان پرداخته شده است.
بخش سوم: شكل و ساختار در داستان پرندگان.
نويسنده در اين بخش به جايگاه راوى از ديدگاه روايت شناسانه (ژرارژنت) و بيان چهارگانه جايگاه راوى در داستان از چشم انداز وى و بهره گيرى از آن در گونه روايى داستان مى پردازد.
بيان اصول هفت گانه ريخت شناسى (ولاديمير پراپ), يافتن اين اصول در داستان پرندگان, نيز طرح ساختارشناسى اين داستان ها با بهره گيرى از تعريف (كلودلوى استروس) درباره ساختار وعناصر تشكيل دهنده آن و ترسيم نمودارهاى متناسب با آن, از ديگر مطالب اين بخش است.
بخش چهارم: مفهوم كيمياگرى در داستان پرندگان.
اين بخش با طرح ابعاد روانكاوانه زبان و معنا در اين داستان ها, داراى عناوين ذيل است:
(هنر كيمياگرى پيوندگاه عرفان و فلسفه و بيان برخى آموزه هاى هرمسى), (كيمياگرى به مثابه هنر, فرايند رستگارى يا آزادسازى نور از درون ظلمت از رهگذر كيمياگرى), (درباره سيمرغ), (اندوه, رنج و عشق بى مايه هاى كيمياگرى و ازدواج مقدس طرح روانكاوى عشق و داستان پرندگان).
نويسنده در اين بخش با نشان دادن دلالت هاى زبان و معنايى در داستان پرندگان و بهره گيرى از آيات قرآن, به موضوعات بالا پرداخته و در مبحث كيمياگرى در داستان پرندگان از متن انگليسى (رساله سپيده دم) از توماس آكونياس, بهره برده است.
بخش پنجم: حركت در زبان و معناى داستان پرندگان.
اين بخش مشتمل بر اين عناوين است: (درباره حركت), (حركت فرارونده, لازمه حيات حقيقى), (واژه آدم از چشم انداز لغت شناسى و نماد), (درباره نماد پرندگان), (نمادشناسى حركت فرارونده در داستان پرندگان).
بخش ششم: مرحله قوه.
نويسنده اثر حاضر, ضمن تعريف و طرح دلالت هاى زبانى و معنايى اين مرحله در داستان پرندگان, به كيفيت موانع پرندگان در اين داستان ها و نيز تحليل نمادشناسانه آن پرداخته است.
بخش هفتم: همه مسائل حل مى شود.
به اعتقاد نويسنده, خردآگاهى و حل مسائل خويشتن, مهم ترين كار علمى آدمى است و اين امر نيز تنها با يارى عاشق تيزفهم, روشن بين و صافى ضمير ميسر است.
(تعريف مرحله رفع موانع و حل مسئله خويشتن) و (هدهد منطق الطير كيست), عناوين اين بخش است.
بخش هشتم: مرحله فعليت يافتگى در داستان پرندگان.
نويسنده در اين بخش به اين مباحث پرداخته است:
( آيين تشرف و سرسپارى), (گسترش شخصيت به عنوان شكلى از تولد دوباره در روانكاوى يونگ و طرح آن در داستان پرندگان), (نگاهى كوتاه به تاريخچه تحول معنايى واژه Metanoia), ( توبه به مثابه علم), ( توبه, دروازه طلايى تشرف يافتگان و جايگاه آن در داستان پرندگان), ( تعريف مرحله فعليت يافتگى در داستان پرندگان و رستاخيز در كيمياگرى و روانكاوى يونگ ), ( يأس, لازمه تجربه فيض الهى و بندگى), ( رويكرد هاى طرح مصاديق فعليت يافتگى و تحليل روانكاوى آن در داستان پرندگان), (پيوند پيامبران و پرندگان (آدميان فعليت يافته) وظرايف زبانى آن در داستان پرندگان).

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 118  صفحه : 12
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست