نام کتاب : يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 106
آينده و ماضى
و مستقبل درست كند، اما براى كسى كه بيرون اين اطاقك است، و بر پشت بام در «فضاى
بازايستاده» به تمام بيابان نگاه مىكند، مطلب طور ديگرى است، او همه قطار شتران
را يكجا مىبيند كه در حال حركتند.
از اينجا
روشن مىشود كه ساختن مفاهيم گذشته و حال و آينده نتيجه محدوديت ديد انسان است،
آنچه براى ما زمان ماضى محسوب مىشود براى اقوام پيشين زمان مستقبل بوده و آنچه
براى ما مستقبل است براى آيندگان ماضى است.
اما براى
ذاتى كه همه جا حضور دارد، و ازل و ابد را فراگرفته، ماضى و مضارع و حال بىمعنى
است، همه حوادث در تمام طول زمان نزد او حاضرند (منتهى هر كدام در ظرف مخصوص خود)
و او به همه حوادث و موجودات عالم، چه در گذشته و چه در حال و آينده يكسان احاطه
دارد.
البته اعتراف
مىكنيم تصور اين مطلب براى ما كه در زندان زمان و مكان محبوس هستيم كار مشكل و
پيچيدهاى است، ولى در عين حال مطلبى است قابل دقت و مطالعه.
3- راه ديگرى
كه بسيارى از فلاسفه روى آن تكيه كردهاند اين است كه خداوند عالم به ذات خويش است
و چون ذات او علت براى تمام مخلوقات است علم به علت سبب علم به معلول مىشود و به
تعبير ديگر خداوند جامع تمام كمالاتى است كه در تمام مخلوقات مىباشد و همه را به
نحو اكمل دارد تنها نقائص آنها است كه در ذات پاك او راه ندارد پس هنگامى كه او به
ذات خويش عالم باشد در حقيقت به همه آنها آگاه است (اين راه با راه اول تفاوت
ظريفى دارد كه با دقت روشن مىشود). [1]