نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 33
سرانجام او به شهر «درعيه» پناه برد. حكمران منطقه مردى از قبيله «عنيزه» به
نام «محمّد بن سعود»، بود. شيخ محمّد با او ملاقات كرد و افكار خود را عرضه داشت و
به او قول داد به كمك وى مىتواند بر تمام سرزمين نجد مسلّط شود!
«محمّد بن سعود» جدّ اعلاى پادشاهان
سعودى احساس كرد مىتواند از وجود محمّد بن عبد الوهّاب براى توسعه قلمرو خود كمك
گيرد، زيرا يك عدّه جوان پرجوش و خروش اطراف او را گرفته و سر بر فرمان او بودند و
آنها نيروى خوبى براى پيشبرد اهداف «ابن سعود» محسوب مىشدند.
ابن سعود قول حمايت و دفاع از شيخ را به دو شرط داد. نخست اين كه شيخ با ديگرى
جز او رابطه برقرار نكند، ديگر اين كه خراجى را كه همهساله از اهل شهر درعيّه
دريافت مىكند باز هم دريافت دارد! شيخ اوّلى را پذيرفت ولى دوّمى را تلويحاً رد
كرد و گفت: اميد است فتوحات و غنايم زيادى بيش از خراج درعيّه نصيب تو گردد!
امّا نبايد فراموش كرد كه غنايمى را كه شيخ محمّد انتظار آن را مىكشيد، در
درجه اوّل اموال مسلمانان حجاز و مكّه و مدينه و سپس ساير كشورهاى اسلامى بود كه
از او پيروى نكرده بودند، زيرا چنان كه گفتيم او همه را غير از پيروانش مشرك
مىپنداشت و خون و اموال آنها را مباح مىشمرد!
پيروان محمّد بن عبد الوهّاب به شهرهاى مختلف حجاز حمله
نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 33