نام کتاب : مثالهاى زيباى قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 15
آرى گناه
صغيره هم مانند اين هيزمها، كم كم جمع مىشوند و ناگهان تبديل به كوهى از آتش
مىشوند. خطر گناه صغيره همين بى توجّهى به آن است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و
آله با اين مثل عملى، خطر آن را گوشزد كرد.
2- ترسيم
آتش سوزان جهنّم
حضرت على
عليه السلام در زمانى كه خليفه بر حق مسلمانان است و اختيار بيت المال با اوست،
برادرش عقيل كه مردى عيالوار و محتاج است و دريافتى سرانه او از بيت المال، مخارج
زندگيش را تأمين نمىكند، به خدمت برادر مىرسد و سهم بيشترى را از بيت المال
تقاضا مىكند. حضرت على عليه السلام براى نشان دادن زشتى درخواست و عذاب گناه بى
عدالتى به برادر خود، آهن سرخ شدهاى را به طرف دست برادر مىبرد- بر خلاف گمان
بعضى از مردم، به دست او نمىزند- فرياد «عقيل» بلند مىشود كه اين چه رفتارى است
كه با برادر نابيناى خود مىكنى؟! حضرت على عليه السلام در جواب فرمودند: برادرم!
تو نمىتوانى اين آتش اندك دنيا را تحمّل كنى! چگونه مرا به آتش جهنّم كه قابل
مقايسه با آتش دنيا نيست دعوت مىكنى؟ [1]
تو طاقت حرارت آتش دنيا ندارى! چگونه مرا به ناخشنودى خدا براى خشنودى بنده او وا
مىدارى كه سرانجامى جز دوزخ سوزان ندارد؟ تو طاقت عذاب گرماى ناچيز ندارى! چگونه
مرا به نافرمانى از خدا و دورى از راه حق و عدالت فرا مىخوانى كه پيامدش عذاب
الهى است؟
اين مَثَلها
درك و فهم بسيارى از مفاهيم را آسان مىسازد. اگر به جاى اين مَثَل عملى، موعظه و
نصيحت مىشد، اين اندازه موثّر نبود. اين مثل نه تنها براى «عقيل» و در آن عصر و
زمان، بلكه در همه عصرها و زمانها قابل فهم همگان