پرتوش بر همه كس تابد و مىآموزد
پايدارى و وفادارى، در راه طلب
رسم آزادى و پيكار و «حقيقت جويى»
همه جا؛ صفحه تابنده آيين تو بود
آنچه بر ملّت اسلام، حياتى بخشيد
جنبش عاطفه و نهضت خونين تو بود
تا ز خون تو، جهانى شود از بند آزاد
بر سر «ايده انسانى» خود جان دادى
در ره «كعبه حق جويى» و «مردى» و «شرف»
آفرين بر تو! كه «هفتاد و دو قربان» دادى
جان به قربان تو اى رهبر آزادى و عشق
كه روانت، سر تسليم نياورد فرود
زان فداكارى مردانه و جانبازى پاك
جاودان بر تو و بر عشق و وفاى تو «درود» [1]
[1] از: م- سرشك.