responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 393

بر من دست يابند و مرا به قتل برسانند، ديگر به سراغ شما نخواهند آمد!». [1]

***

ابوحمزه ثمالى از على بن الحسين عليه السلام نقل مى‌كند كه فرمود: «من در آن شبى كه فردايش پدرم به شهادت رسيد نزد پدرم بودم، امام به يارانش فرمود: اكنون شب است، از تاريكى آن به عنوان مركب استفاده كنيد. اين گروه، تنها قصد جان من كرده‌اند و چون مرا كشتند با شما كارى ندارند، شما آزاديد كه برويد».

ولى ياران امام عليه السلام يك صدا گفتند: «نه به خدا سوگند! هرگز چنين چيزى مباد!» (ما مى‌مانيم و در ركابت شربت شهادت مى‌نوشيم) امام چون وفادارى اصحاب را تا مرز شهادت ملاحظه كرد فرمود:

«إِنَّكُمْ تُقْتَلُونَ غَدَاً كَذلِكَ، لا يَفْلِتُ مِنْكُمْ رَجُلٌ‌

؛ فردا همه شما همانند من به فيض شهادت نائل خواهيد شد و كسى از شما باقى نخواهد ماند».

ياران با شادمانى گفتند:

«الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي شَرَّفَنا بِالْقَتْلِ مَعَكَ‌

؛ خداى را سپاس كه افتخار شهادت در راهش را در ركاب تو نصيب ما كرد!».

امام عليه السلام در حقّ همه آنان دعا كرد و آنگاه فرمودند:

«ارْفَعُوا رُؤُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا

؛ سرهاى خود را بلند كنيد و جايگاه خود را ببينيد!».

ياران و اصحاب نظر كرده و جايگاه و مقام خود را در بهشت برين مشاهده كردند و امام عليه السلام جايگاه رفيع هر كدام را به آنها نشان مى‌داد و مى‌فرمود:

«هذا مَنْزِلُكَ يا فُلانُ، وَ هذا قَصْرُكَ يا فُلانُ، وَ هذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ‌

؛ اى فلان كس! اين جايگاه از آن توست و اين قصر تو و آن درجه رفيع تو».

اين بود كه اصحاب با سينه‌هاى گشاده و چهره‌هاى باز (با شادى و افتخار) به استقبال نيزه‌ها وشمشيرها مى‌رفتند تا سريعتر به‌جايگاهى كه در بهشت دارند، برسند. [2]


[1]. فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 169- 170.

[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 298.

نام کتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 393
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست