؛ بيشترين عامل ورود مردم به بهشت، تقوا و خلق و خوى خوش است». [1]
خلق حسن كه در روايات فوق مورد تأكيد قرار گرفته دو معنا دارد:
نخست، برخورد خوب با اشخاص، اظهار محبّت، تواضع و فروتنى، عشق و علاقه به
مردم، جوشيدن با خلق و مدارا كردن با آنان.
و ديگر، متخلّق شدن به تمام صفات نيكو مثل شجاعت، سخاوت، ايثار، راستگويى،
عفّت، تقوا، ادب و مانند آن، و پاك شدن از تمام صفات رذيله نظير بخل، حسد، كينه،
دروغگويى و مانند آن.
اخلاق اسلامى در جامعه اسلامى:
در مباحث گذشته از بايدها و نبايدهاى اخلاقى بحث شد. اكنون شايسته است وضعيّت
صفات شايسته و رذائل اخلاقى را در جامعه بررسى كنيم، تا روشن شود كه آيا اخلاق
اسلامى آن گونه كه اسلام مىگويد در جامعه حاكم است، يا فاصله جامعه با صفات
شايسته اخلاقى، فاصله زيادى است؟
سرى به ادارات مىزنيم. آيا برخورد كارمندان ادارات با ارباب رجوع بر اساس
اخلاق اسلامى است؟ برخى از كارمندان كه متأسّفانه عدّه آنها زياد نيست اصول اخلاق
اسلامى را مراعات مىكنند. امّا عدّه زيادى از آنها، در پشت ميز رياست يا معاونت
يا كارمندى تصوّر مىكنند، ارباب مردمند! و بر اساس اين تصوّر، برخوردشان ناشايست
و برخلاف آداب اسلامى است. گويا نمىدانند كه اين پست را مردم در اختيار آنها
نهاده و حقوقشان را از مردم مىگيرند و در حقيقت خدمتگزار مردم هستند. متأسّفانه
برخى از ادارات شبيه زمين فوتبال، و مردم بسان توپ فوتبال، و هر يك از كارمندان
ارباب رجوع خود را به ديگرى حواله مىدهد! رييس به معاون،