نام کتاب : زندگى در پرتو اخلاق نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 124
مثلًا بعضى
افراد بعنوان گريز از غيبت مىگويند: «مىترسم توضيح بدهم غيبت شود»! يا از اين
بالاتر مىگويند: «افسوس كه شرع زبان ما را بسته است»! يا اينكه «شرع اجازه
نمىدهد وگرنه گفتنيها را مىگفتم»!
اينگونه
افراد نه فقط تلويحاً مرتكب غيبت مىشوند، بلكه بواسطه مبهم گذاردن موضوع، سوء ظن
مخاطب را نسبت به همه چيز، درباره شخص مورد نظر برمىانگيزند، و اى بسا موضوع را
خيلى بزرگتر از آنچه هست نشان دهند علاوه بر همه اينها مرتكب «رياكارى» نيز
شدهاند، و به اين ترتيب دو عمل زشت را بطور خطرناكى به هم مىآميزند.
يا اينكه در
لباس دلسوزى مىگويند: «بيچاره فلان كس پايش لغزيد و مرتكب فلان گناه شد، خدا او
را بيامرزد»!
در اين مورد
نيز «ريا» و «غيبت» با هم آميخته شده است.
يا اينكه در
مقام «خودنمايى» مىگويد: «الحمد للَّهكه من مبتلا به شراب و مواد مخدر و...
مانند فلان كس نشدم، راستى اگر خدا انسان را حفظ نكند كار مشكل مىشود، دام سخت
است مگر يار شود لطف خدا...!».
و به اين
ترتيب «غيبت» و «ريا» و «خودستايى» را يكجا مرتكب مىشود!
يا اينكه
مىگويد: «من تمام اين مطالب را جلو خودش هم گفتهام و يا خواهم گفت»!
و به اين
ترتيب راه «حمل به صحت» را نيز مىبندد و غيبت خود را با اين «استدلال واهى»- كه
هيچگونه تأثيرى در ماهيت غيبت ندارد-
نام کتاب : زندگى در پرتو اخلاق نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 124