نام کتاب : رسالة توضيح المسائل نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 362
مسأله 1920. هرگاه انسان كسى را براى انجام تمام كارهاى
خودش يا قسمت معيّنى از كارها (مثلًا آنچه مربوط به اموال اوست) وكيل كند جايز
است، ولى اگر براى يكى از كارها بدون اينكه آن كار را معيّن نمايد، وكيل كند صحيح
نيست.
مسأله 1921. هرگاه كسى وكيل خود را عزل كند، بعد از رسيدن
اين خبر به او بركنار مىشود؛ ولىاگر پيش از رسيدن اين خبر به او كارىرا انجام
داده باشد صحيح است؛ امّا وكيل هرموقع بخواهد مىتواند از وكالت كنار برود، هرچند
موكّل غايب باشد.
مسأله 1922. وكيل نمىتواند براى انجام كارى كه به او
واگذار شده ديگرى را وكيل كند، مگر اين كه موكّل به او اجازه داده باشد كه از طرف
خودش يا از طرف او وكيل بگيرد، در اين صورت مىتواند هر طور كه به او اجازه داده
است عمل نمايد.
مسأله 1923. هرگاه انسان با اجازه موكّل كسى را از طرف او
وكيل نمايد نمىتواند آن وكيل را عزل كند؛ و اگر وكيل اوّل بميرد يا از وكالت
كنارهگيرى كند، وكالت دومى باطل نمىشود؛ ولى اگر با اجازه موكّل كسى را از طرف
خودش (از طرف وكيل) وكيل نمايد، هم موكّل مىتواند او را عزل كند و هم وكيل اوّل؛
و اگر وكيل اوّل بميرد يا عزل شود، وكالت دومى هم از بين مىرود.
مسأله 1924. هرگاه چند نفر را براى انجام كارى وكيل كند و
به آنها بگويد هر كدام از شما وكيل من هستيد، در اين صورت هر يك از آنان كار را
انجام دهد صحيح است؛ و چنانچه يكى از آنها بميرد، وكالت ديگران باطل نمىشود؛ و
اگر بگويد همه باهم وكيل من هستيد، هيچ كدام به تنهايى نمىتواند كارى انجام دهد؛
و اگر يكى از آنان بميرد وكالت ديگران هم باطل مىشود.
مسأله 1925. هرگاه وكيل يا موكّل از دنيا برود يا ديوانه
شود، وكالت باطل مىشود، هر چند ديوانه بعداً عاقل گردد؛ ديوانگى موقّت نيز بنابر
احتياط باعث باطل شدن وكالت است؛ ولى بىهوشى موقّت موجب باطل شدن وكالت نيست.
مسأله 1926. هرگاه كسى را براى انجام كارى وكيل كند و
اجرتى براى او قرار دهد
نام کتاب : رسالة توضيح المسائل نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 362