نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 58
با اين
مقدّمه، چالشها و مشكلات فراروى كشورهاى جهان كه بر اساس سيستم سرمايهدارى و
منهاى اخلاق و معنويت حركت مىكنند، بررسى مىشود:
1. افزايش
فقر و انباشت ثروت (شكاف طبقاتى)
از مهمترين
پىآمدهاى نظام سرمايهدارى كه بر اساس بازار آزاد و رقابت كامل و سودجويى بيشتر
بنا نهاده شده، شكاف طبقاتى است. آمارها نشان مىدهد بهرهكشى نوين بر رنج فقرا
افزوده و ثروتهاى عمده جهان را در اختيار گروه خاصى قرار داده است.
انباشت ثروت
در دست عدّهاى خاص و كشورى خاص در مقياس كنونى شگفتآور و باور نكردنى است؛ آمار
به ما مىگويد:
«ميلياردرها در آمريكا با حدود 450 عضو، ثروتى
حدود 60 درصد ثروت جمعيت مردم دنيا را دارا هستند. ثروت خصوصى خانواده والتون در
شمال غربى آركانزاس (از ايالتهاى آمريكا) 85 ميليارد دلار است. اين مبلغ بيش از
دو برابر توليد ناخالص داخلى بنگلادش مىشود؛ كشورى كه 127 ميليون نفر جمعيت
دارد». [1]
همچنين در
آمريكا كه ثروتمندترين كشور جهان است، در سال 1993، يك پنجم از ثروتمندترين افراد
آمريكا، 44 درصد درآمدها را دريافت كردند؛ در صورتى كه سه پنجم فقيرترين افراد،
تنها توانستند 30 درصد كلّ درآمدها را به دست آورند.
طبق يك برآورد
بر پايه اطلاعات «فدرال رزرو» (بانك مركزى آمريكا) در سال 1990، ارزش خالص ثروت يك
درصد بالاى جمعيت آمريكا، بيشتر از ارزش خالص ثروت 90 درصد پايين جمعيت بود. جالب
اينكه دارايى ده خانواده ثروتمند آمريكايى روى هم، نزديك به 150 ميليارد دلار است
كه برابر با كلّ ثروت يك ميليون خانوار متوسط (نه فقير) آمريكايى است.
[2]
ازاينرو
لئونارد سيلك (kliS dranoeL) مىنويسد: «اگر رشد اقتصادى و بازار آزاد تنها راه حلّ
جامع براى فقر باشد، اقتصاددانان خواهند پرسيد، چرا فقر در آمريكا در طىّ دو دهه
اخير بدتر شده است». [3]
در سال 1996 نرخ فقر در آمريكا 7/ 13 درصد؛ يعنى 5/ 36 ميليون نفر بود و در
پايان سال 1997 گرسنگى و بىخانمانى عملًا افزايش يافته است. [4]
اين ارقام وحشتناك نشان مىدهد كه تا چه حدّ اقتصاد كنونى جهان بيمار و تا چه
اندازه موجب فاصله طبقاتى است.