نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 210
2. اهميت توسعه اقتصادى در اسلام
رشد و توسعه در اسلام همواره مورد توجه بوده است. اسلام افزون بر تلاش جهت
خرافهزدايى از مردم، تصحيح عقايد و آبادانى قيامت آنان، به دنيا و رفاه و رشد و
توسعه اقتصادى آنان نيز توجه داشته است.
گاه با ترغيب به بهرهمندى از دنيا:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ
مِنَ الرِّزْقِ»[1] و گاه
با هشدار به آنان كه بهرهگيرى از دنيا را بر خود حرام كردهاند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَاتُحَرِّمُوا
طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ»[2] مسلمانان را براى تلاش همه جانبه فرا مىخواند.
همچنين با صراحت از مردم مىخواهد در مسير آبادانى زمين تلاش كنند: «هُوَ أَنشَأَكُمْ مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ
فِيهَا».[3] روشن
است كه دعوت به عمران و آبادانى، دعوت به تلاش براى توسعه و رشد اقتصادى است.
اميرمؤمنان على عليه السلام نيز مىفرمايد:
«فأهبطه بعد التّوبة ليَعمُر أرضه بنسله
؛ خداوند آدم را- پس از توبه- به زمين فرود آورد تا زمين را با نسل خويش آباد
كند». [4]
همچنين على عليه السلام هنگامى كه از دوران جاهليت و پيش از بعثت رسول خدا صلى
الله عليه و آله ياد مىكند، علاوه بر يادآورى عقايد نادرستى كه در پرتو تعليمات
حياتبخش نبوى اصلاح شد، از فقر و تنگدستى مردم نيز ياد مىكند كه با تبعيّت از
اسلام و مكتب رسول خدا صلى الله عليه و آله از جامعه رخت بر بست؛ مىفرمايد:
«إنّ اللَّه بعث محمّداً صلّى اللَّه عليه و آله وسلّم نذيراً على العالمين،
وأميناً على التنزيل، وأنتم معشر العرب على شرّ دين وفي شرّ دار، منيخون بين حجارة
خُشْنٍ، وحيّات صُمّ، تشربون الكدر، وتأكلون الجَشِب
؛ خداوند محمد صلى الله عليه و آله را به عنوان بيمدهنده جهانيان و امين بر
قرآن بر انگيخت، در حالى كه شما مردم عرب، داراى بدترين دين بوديد و در بدترين
خانهها زندگى مىكرديد، منزلتان ميان سنگهاى سخت و مارهاى خطرناك بود، از آبهاى
آلوده و غذاهاى ناگوار استفاده مىكرديد». [5]
در دعايى از امام حسن عسكرى عليه السلام مىخوانيم:
«صلّ على محمّد وآل محمّد كما رحمت به العباد وأحييت به البلاد، ... وأضعفت به
الأموال
؛ خدايا بر محمد درود فرست، همانگونه كه به بركت وجود او به بندگانت مهربانى
كردى، شهرها را آباد نمودى و سرمايهها را افزايش دادى». [6]
اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در عهدنامه خود به مالك اشتر سفارش به آبادانى
و توسعه مىكند و مىفرمايد:
[4]. نهجالبلاغه، خطبه 91. ابن خلدون
دانشمند نامى جهان اسلام (م 808) در كتاب تاريخ خود دانش «عمران» را مطرح كرده و
در جلدهاى 1 و 2 به طور مشروح از آن بحث كرده است. اين مباحث با همان چيزى كه
امروزه از آن با عنوان «توسعه» ياد مىكنند، تقارب دارد.