نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 110
شهوات و هوس و هوا نشود؛ ولى شكّى نيست كه اين آيات، هم به ظرفيّت و ذخاير
موجود در زمين و آسمان براى بهرهورىهاى اقتصادى اشاره دارد و هم به توانمندى و
استعداد انسان براى شكوفاسازى اين ذخاير.
اين دو نكته- يعنى وجود ذخاير زمينى براى بهرهورىهاى اقتصادى و توانمندى
انسان براى شكوفاساختن آن ذخاير- از آيات و روايات استفاده مىشود؛ از آيه «هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا
فِى مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِّزْقِهِ»[1] بهدست مىآيد، زيرا مقصود از «ذلول» و رام بودن زمين،
حاصلخيزى و آمادگى آن براى انواع تصرّفات و اكتشافات است [2]، چنانكه تعبير به «وَكُلُوا مِنْ رِّزْقِهِ» تعبير جامعى است كه تمام مواد غذايى زمين اعم از حيوانى و گياهى و معدنى را
فرا مىگيرد. [3] و خطاب
« «فَامْشُوا فِى مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا
مِنْ رِّزْقِهِ»؛ بر شانههايش سوار شويد و از روزى خدا تناول
كنيد» اشاره دارد كه انسان اين استعداد را دارد كه با سوار شدن بر شانههاى زمين و
تصرّف در آن و استخراج معادن آن، به رزق و روزى و نيازهايش دست يابد.
استفاده مىشود، زيرا «خبايا» جمع «خبأه» از ريشه «خَباءً» و «خَبْأً» به
معناى پنهان كردن و مستور ساختن گرفته شده است. به همين جهت به تقيّه و استتار و
نيز به هر آنچه كه مستور و مخفى شده است «خَباء» (به معناى اسم مصدرى) گفته مىشود
و «خَبْأه» مفرد «خبايا» هم به معناى زراعت و بذرى است كه در لابهلاى خاك، مستور
مىگردد و هم به معناى معادنى است كه در زير زمين مخفى است. [5]
3. حفظ كرامت انسانى و عزت نفسانى
شكى نيست كه از اصول اخلاقى در اسلام، غناى نفسانى و عزّت و كرامت روحى به نحو
شايسته است؛ انسانى كه به حضرت حق، معرفت شايسته پيدا كند و يقين داشته باشد كه
زمام همه امور در دست خدا و وابسته به لطف و رحمت اوست و حول و قوّه و نفع و ضررى
جز آنچه از طريق او به انسان مىرسد وجود ندارد و تنها او سببساز و سبب سوز است،
خويشتن را بىنياز از همه چيز و هر كس، غير از او مىبيند و به غنا و كرامت نفسانى
مىرسد كه بالاترين و بهترين بىنيازى است:
شعاع اين عزّت و بىنيازى، همه شئون حيات انسان را فرا مىگيرد و مظاهر آن در
همه شئون جامعه اسلامى مشاهده مىشود؛ از جمله زندگى اقتصادى و مسائل مالى است كه
به سهم خود از مظاهر مختلفى برخوردار است: