در اينجا توجّه خوانندگان عزيز را به ديدگاه يكى از انديشمندان معاصر درباره
هويت و حقيقت اسلام جلب مىكنيم، ديدگاه كسى كه جهان معاصر روى او انگشت قبول
نهاده و حتّى سياستمداران استكبارى جهان نيز در ارزيابىهاى خود به ديدگاه او
توجّه دارند و او كسى جز «ماكسيم رودنسون» نيست كه براى جهان امروز نامى آشناست.
پيش از نقل ديدگاه وى، اين پرسش را مطرح مىكنيم كه همه اديان موجود جهان،
مانند بودا و كنفوسيوس، داعيه معنويت و اخلاق و پاكى انسان را دارند، به ويژه
اديان آسمانى مانند مسيحيت و يهود و زردشت كه همگى پرچم دعوت به سوى خدا و
خداپرستى و عدالت و تقوا را به دوش مىكشند. و دقيقاً همه اين شعارها و مفاهيم با
اهداف دنيوى و سلطه طلبى زمامداران و دولتهاى استعمارگر غربى در تضاد است. امّا
چرا دولتهاى استعمارگر غربى كمتر به مبارزه با دين و اعتقاد مسيحيت، يهود، زردشت،
بودا و مانند آنها برخاستند و همه دشمنىهاى آنها در هزار سال اخير متوجّه دين
اسلام شده است؟!
پاسخ اين مطلب را مىتوان از سخنان اين مستشرق معاصر، دريافت.
«ماكسيم رودنسون» مستشرق فرانسوى در
كتاب خويش «اسلام، يك سياست و عقيده»- كه در واقع آن را بر ضد اسلام نگاشته- به مقايسه دين
اسلام با ديگر اديان پرداخته و توجّه و حساسيّت غرب را به اسلام به جهت وجود دو
ويژگى مهم در اين دين مىداند:
1. دين اسلام دينى جهانى است و اختصاص به قوم و نژاد خاصّى ندارد؛ پيروان اين
دين گويا از آغازين لحظات ايمانشان معتقدند كه بايد در جهت عرضه اسلام و گسترش آن
در جهان تلاش كنند، چنانكه خود پيامبر اسلام در آغاز، سپس پيروان وى همان وظيفه را
انجام دادند و سر از چين و هند درآوردند. بر خلاف بسيارى از اديان و آيينها كه رنگ
قومى و جغرافيايى داشته و پيروان آن درصدد جهان شمول شدن دينشان نيستند.
2. جوهره دين مسيحيت ارتباط انسان با خدا براى «نجات» است، و پيامى جز معنويّت
و ارتباط با خدا ندارد. بنيانگذار مسيحيت هرگز درصدد تأسيس يك حكومت دينى مسيحى
نبوده، بلكه احترام به حاكميّتهاى موجود را نيز توصيه كرده است، نهايت انتظارى را
كه مسيحيت بعنوان يك دين در موضوع سياست دارد همكارى دولتها با پدران روحانى در
تأسيس و اداره كليساها و آزادى تبليغ و ارشاد مردم در كليساهاست.
امّا اسلام حقيقتاً يك طرح جامع و برنامه زندگى اجتماعى را به پيروانش عرضه
كرده است، و آنها را موظّف نموده تا به تحقّق بخشيدن همه آن برنامهها در جامعه،
بلكه كره زمين بپردازند. گويا مسلمانان از نظر دينى متعهدند كه الگوى حكومتى مدينه
را در