محمّد امين استرآبادى كه داماد استادش نيز بود، در كتاب دانشنامه شاهى[2] مىنويسد:
«وقتى كه من علم حديث را نزد ميرزا
محمّد استرآبادى آموختم، به من گفت: طريقه اخباريون را احيا كن و شبهاتى را كه در
اين روش وجود دارد، مرتفع ساز!»
علّت پيدايش تفكّر اخبارىگرى:
به نظر مىرسد مهمترين علّت پيدايش تفكّر اخبارىگرى، سختگيرى جمعى از فقها
در امر حديث و توجّه بيشتر به عقل و استدلالات عقلى بود.
به واقع گرايش شديد به اخبار را مىتوان عكس العمل شديد در برابر عقلگرايى
مرحوم محقّق اردبيلى و شاگردان و پيروانش دانست.
در گذشته جمعى از فقها در استنباطات خويش فقط به كتاب و سنّت توجّه داشتند و
از ورود عقل به مباحث فقهى- براى دورى جستن از عمل به قياس و رأى- اجتناب
مىكردند، ولى برخى ديگر از فقها، مانند عمّانى و اسكافى، از استنباط عقلى در
مسائل شرعى و فقهى بهرهها مىگرفتند، تا اينكه شيخ مفيد و شيخ طوسى با بهرهگيرى
از هر دو مكتب، تعادلى ميان آن دو روش برقرار ساختند و اين خط و مسير، سالها ادامه
داشت، ولى در قرن دهم رويكرد تازهاى به عقل و سختگيرى در تمسّك به احاديث به
وجود آمد كه پرچمدار اين نهضت محقّق اردبيلى بود.
پس از وى، صاحب مدارك، صاحب معالم و محقّق سبزوارى نيز، همين تفكّر را تقويت كردند. در چنين
فضايى استرآبادى كه در حجاز و در محيط حديثى اقامت گزيده بود، تفكّر حديثى و
اخبارى بر وى سلطه افكند و با تصلّب در اخبار، به نفى عقلگرايى پرداخت؛ كه نتيجه
آن مخالفت با شيوه اصوليين و عقلگرايان و ايجاد شيوهاى علمى در اخبارگرى شد. [3]
برخى از فقهاى اخبارى:
فقها و دانشمندان اخبارى كه پس از محمّد امين استرآبادى آمدهاند، در شدت و
تعصّب متفاوت بودهاند. افكار و عقايد بسيارى از فقها و دانشمندان اخبارى با مرحوم
استرآبادى تفاوت داشت، در نهايت صاحب حدائق فقيهى اخبارى ولى در حد اعتدال و انصاف
و محقّقى متتبّع بود و با همين اعتدال و انصافش، در واقع سبب به پايان رسيدن عصر
اخبارىگرى شد.
[2]. نسخهاى از اين كتاب در كتابخانه
آية اللَّه مرعشى در شهر قم موجود است. وى اين كتاب را به زبان فارسى در مكّه
مكرّمه نوشته است.
[3]. ر. ك: فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج 1، ص 40- 39 (براى آگاهى از ديگر عللى كه براى پيدايش حركت اخبارىگرى
گفته شد، ر. ك: موسوعة طبقات الفقهاء، مقدّمه، جزء 2، ص 391- 386).
نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 119