1- واحدهاى
بزرگ جامعه صرف نظر از نژاد و رنگ و زبان و موقعيت اجتماع و مذهب بايد يك سلسله
حقوق اجتماعى را به عنوان «حقوق بشر» به رسميت بشناسند و در مورد اتباع خود و
ديگران به كار بندند.
2- هر كشورى
بايد گروههاى اجتماعى خود را چنان آموزش دهد كه براى حفظ وحدت؛ و در نتيجه وصول
به يك سلسله منافع اصولى و اساسى جمعى، از قسمتى از خواستههاى شخصى خود بگذرند، و
به آنها تفهيم شود جمود بر روى همه خواستهها؛ و مضايقه از هر گونه فداكارى در اين
زمينه راه را به روى منافع بزرگتر مىبندد، بلكه گاه موجوديت جامعه را به خطر مىافكند.
3- به همه
افراد بياموزند كه عقايد ديگران را (تا آنجا كه خطرى براى جامعه ايجاد نكند و
موجب از ميان رفتن اصول اساسى نشود) محترم بشمرند و از جريحه دار ساختن عواطف
ديگران بپرهيزند.
4- به آنها
تفهيم كنند كه حتى در آداب و رسوم معقول يكديگر، شركت جويند و از اين طريق به جلب
محبت ديگران كمك كنند.
***
اين فرمول در برنامههاى اسلامى از چهارده قرن
پيش تحت عنوان يك نوع تقيّه (تقيّه تحبيبى) وجود داشته است، بىآنكه شكل افراطى
به خود بگيرد.
توضيح
اينكه:
مىدانيم
متأسفانه مسلمانان به فرق مختلفى تقسيم شدهاند كه از همه مهمتر دو گروه «شيعه» و
«اهلسنت» است و با نهايت تأسف اين اختلاف بلافاصله پس از رحلت پيامبر صلى الله
عليه و آله به وجود آمد. بحث از علل اين انشعاب از موضوع اين مقال خارج است و در
بسيارى از كتب تشريح شده است ولى فعلًا آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه
در هر حال امروز مابا چنين تفرقه و ماده اختلاف ناراحت كنندهاى روبهرو هستيم.
اگر فكر كنيم
مىتوانيم يكى از اين دو گروه را به كلى از راه خود منصرف ساخته و به گروه ديگر
ملحق سازيم. مثلًا پيروان مكتب اهلبيت عليهم السلام همه اهل سنت را با تبليغات
مستمر و پىگير از راه و روش خود بازگردانند؛ اين كار عملًا غير ممكن است (درست
است كه نبايد دست از تبليغ منطقى و معرفى نقاط روشنى كه در اين مكتب وجود دارد به
ساير برادران مسلمان، برداشت ولى به طور قطع وحدت عقيده حداقل در آينده نزديك غير
ممكن به نظر مىرسد).
در اين صورت
آيا بايد با دوركشى و جدايى از يكديگر محيطى پر از سوء ظن و بدگمانى فراهم سازيم؟
آيا بايد به
عوامل بيگانه و دشمنان اجازه دهيم كه گروههاى ما را به جان هم بيندازند و
نيروهايى را كه بايد صرف عقب راندن دشمنان گردد در نابودى برادران تباه شود.
و يا اينكه
به جاى همه اينها سعى كنيم با نزديكى هر چه بيشتر، پايههاى تفاهم عمومى را روز به
روز محكمتر سازيم، و نشان دهيم كه عليرغم اختلافات موجود، در اصول اساسى اسلام با
هم توافق كامل داريم، و براى حفظ آنها؛ و حفظ كشورهاى اسلامى در يك صف ايستادهايم
و هرگونه فداكارى مىكنيم.