كجا؟.
بعد از آن اضافه مىنمايد: «ما اين كار را كرديم تا تأويل احاديث را به او تعليم دهيم» «وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْويلِ الأَحاديثِ».
منظور از «تأويل احاديث» همان گونه كه سابقاً اشاره شد، علم تعبير خواب است كه يوسف از طريق آن مىتوانست به بخش مهمى از اسرار آينده آگاهى پيدا كند.
و يا اين كه منظور وحى الهى است؛ چرا كه يوسف با گذشتن از گردنههاى صعب العبور آزمايشهاى الهى، در دربار عزيز مصر اين شايستگى را پيدا كرد كه حامل رسالت و وحى گردد، ولى احتمال اول مناسبتر به نظر مىرسد.
در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند بر كار خود، مسلط و غالب است. ولى بسيارى از مردم نمىدانند» «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لايَعْلَمُونَ».
يكى از مظاهر عجيب قدرت خداوند و تسلطش بر كارها اين است كه: در بسيارى از موارد، وسائل پيروزى و نجات انسان را به دست دشمنانش فراهم مىسازد، چنان كه در مورد يوسف عليه السلام اگر نقشه برادران نبود او هرگز به چاه نمىرفت، و اگر به چاه نرفته بود، به مصر نمىآمد، و اگر به مصر نيامده بود، نه به زندان مىرفت و نه آن خواب عجيب فرعون را تعبير مىكرد و نه سرانجام عزيز مصر مىشد.
در حقيقت خداوند يوسف را با دست برادران بر تخت قدرت نشاند، هر چند آنها چنين تصور مىكردند او را در چاه بدبختى سرنگون ساختند.
***
يوسف در اين محيط جديد كه در حقيقت يكى از كانونهاى مهم سياسى مصر بود، با مسائل تازهاى روبرو شد، در يك طرف، دستگاه خيرهكننده