19 وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فيما فيهِ يَخْتَلِفُونَ
ترجمه:
19- (در آغاز) همه مردم امت واحدى بودند؛ سپس اختلاف كردند؛ و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىشد (و سپس همگى به مجازات مىرسيدند).
تفسير:
اين آيه، به تناسب بحثى كه در آيه قبل در زمينه نفى شرك و بتپرستى گذشت، اشاره به فطرت توحيدى همه انسانها مىكند مىفرمايد: «در آغاز همه افراد بشر، امت واحدى بودند» و جز توحيد در ميان آنها آئين ديگرى نبود «وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً».
اين فطرت توحيدى كه در ابتدا دست نخورده بود، با گذشت زمان، بر اثر افكار كوتاه و گرايشهاى شيطانى، دستخوش دگرگونى شد.
گروهى از جاده توحيد منحرف شدند و به شرك روى آوردند، و طبعاً «جامعه انسانى به دو گروه مختلف تقسيم شد» «فَاخْتَلَفُوا» گروهى موحّد و گروهى مشرك.
بنابراين، شرك در واقع يك نوع بدعت و انحراف از فطرت است، انحرافى كه از مشتى اوهام و پندارهاى بىاساس سرچشمه گرفته است.
در اينجا ممكن بود اين سؤال پيش بيايد كه: چرا خداوند اين اختلاف را از