مىفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ* تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ* يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم:
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! آيا شما را به تجارتى راهنمائى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهائى مىبخشد؟!* به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جانهايتان در راه خدا جهاد كنيد؛ اين براى شما (از هر چيز) بهتر است اگر بدانيد!* (اگر چنين كنيد) گناهانتان را مىبخشد و شما را در باغهائى از بهشت داخل مىكند كه نهرها از زير درختانش جارى است و در مسكنهاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى مىدهد؛ و اين پيروزى عظيم است». «1»
انسان از اين همه لطف و محبت پروردگار، در حيرت فرو مىرود، خداوندى كه مالك همه عالم هستى، و حاكم مطلق بر تمام جهان آفرينش است، و هر كس هر چه دارد از ناحيه او دارد، در مقامِ خريدارىِ همين مواهبى كه به بندگان بخشيده، بر مىآيد، و اعطائىِ خود را به بهائى صد چندان مىخرد.
عجيبتر اين كه: جهادى كه باعث سربلندى خود انسان، و پيروزى و افتخار هر قوم و ملتى است، و ثمراتش سرانجام به خود آنها باز مىگردد، به عنوان بهاى اين متاع شمرده است.
و با اين كه بايد در مقابل متاع و بها، معادلهاى باشد، اين تعادل را ناديده گرفته و سعادت جاويدان را، در برابر يك متاع ناپايدار، كه به هر حال فانى شدنى است (خواه در بستر بيمارى و خواه در ميدان جنگ) قرار داده.
و از اين مهمتر، با اين كه خدا از همه راستگويان راستگوتر است، و نياز به