بىبندوبارها به نتائج صحيح مىرسند ولى آنها كه در انتخاب مدارك و طرز استدلال بىبند و بارند اشتباهاتشان فوقالعاده زياد است.
اما مطلب مهمى كه بايد جداً به آن توجه داشت، و مانند بسيارى ديگر از مفاهيم سازنده اسلامى در ميان ما مسلمانان دستخوش تحريف شده، اين است:
بسيارند كسانى كه خيال مىكنند آدم با تقوا كسى است كه زياد بدن و لباس خود را آب بكشد و همه كس و همه چيز را نجس يا مشكوك بداند، و در مسائل اجتماعى به انزوا در آيد و دست به سياه و سفيد نزند، و در برابر هر مسألهاى سكوت اختيار كند.
اين گونه تفسيرهاى غلط براى تقوا و پرهيزكارى در واقع يكى از عوامل انحطاط جوامع اسلامى محسوب مىگردد چنين تقوائى نه آگاهى مىآفريند و نه روشن بينى و فرقان و جدائى حق از باطل!
اكنون كه نخستين پاداش پرهيزكاران روشن شد به تفسير بقيه آيه و ساير پاداشهاى چهارگانه آنها مىپردازيم.
قرآن مىگويد: علاوه بر تشخيص حق از باطل، نتيجه پرهيز كارى اين است كه: «خداوند گناهان شما را مىپوشاند و آثار آن را از وجود شما بر مىدارد» «وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ».
به علاوه «شما را مشمول آمرزش خود قرار مىدهد» «وَ يَغْفِرْ لَكُمْ».
و پاداشهاى فراوان ديگرى در انتظار شماست كه جز خدا نمىداند؛ زيرا «خداوند فضل و بخشش عظيم دارد» «وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ».
اين چهار اثر، ميوههاى درخت تقوا و پرهيزكارى هستند و وجود رابطه طبيعى در ميان تقوا و پارهاى از اين آثار، مانع از آن نمىشود كه همه آنها را به خدا نسبت بدهيم؛ زيرا كراراً در اين تفسير گفتهايم: هر موجودى هر اثرى دارد به