اين جمله كوتاه و پر معنا يكى از مهمترين مسائل سرنوشتساز انسان را بيان كرده و آن اين كه:
در مسير راهى كه انسان به سوى پيروزىها مىرود، هميشه پرتگاهها و بيراهههائى وجود دارد كه اگر آنها را به خوبى نبيند و نشناسد و پرهيز نكند چنان سقوط مىكند كه اثرى از او باقى نماند.
در اين راه مهمترين مسأله، شناخت حق و باطل، شناخت نيك و بد، شناخت دوست و دشمن، شناخت مفيد و زيان بخش، و شناخت عوامل سعادت و يا بدبختى است.
اگر به راستى انسان اين حقائق را به خوبى بشناسد رسيدن به مقصد براى او آسان است.
مشكل اين است كه در بسيارى از اين گونه موارد انسان گرفتار اشتباه مىشود، باطل را به جاى حق مىپندارد و دشمن را به جاى دوست انتخاب مىكند، و بيراهه را جاده صاف و مستقيم.
در اينجا ديد و درك نيرومندى لازم است و نورانيت و روشنبينى فوقالعاده.
آيه فوق مىگويد: اين ديد و درك، ثمره درخت تقوا است، اما چگونه تقوا، پرهيز از گناه و هوا و هوسهاى سركش به انسان چنين ديد و دركى مىدهد شايد براى بعضى مبهم باشد، اما كمى دقت پيوند ميان اين دو را روشن مىسازد.
توضيح اين كه:
اولًا- نيروى عقل انسان به قدر كافى براى درك حقايق آماده است، ولى پردههائى از حرص، طمع، شهوت، خودبينى، حسد و عشقهاى افراطى به مال، همسر، فرزند و جاه و مقام همچون دود سياهى در مقابل ديده عقل آشكار