از طريق عقل و نقل و به وسيله دانش و خرد، و همچنين فرستادن پيامبران، از هر نظر، روشن و رسا است، به طورى كه جاى هيچ گونه ترديد براى افراد باقى نماند، و به همين دليل، خدا پيامبران را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم قرار داده تا هر گونه ترديد و دودلى را از دعوت آنان دور سازد.
و در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند اگر بخواهد، همه شما را از طريق اجبار هدايت خواهد كرد» «فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ».
اين جمله در حقيقت اشاره به آن است كه براى خدا كاملًا امكان دارد، همه انسانها را اجباراً هدايت كند، آن چنان كه هيچ كس را ياراى مخالفت نباشد ولى در اين صورت نه چنان ايمانى ارزش خواهد داشت و نه اعمالى كه در پرتو اين ايمان اجبارى انجام مىگردد.
بلكه فضيلت و تكامل انسان در آن است كه راه هدايت و پرهيزكارى را با پاى خود و به اراده و اختيار خويش بپيمايد.
بنابراين، هيچ گونه منافاتى بين اين جمله و آيه سابق كه نفى جبر در آن آمده است نيست.
اين جمله مىگويد: اجبار كردن بندگان- كه شما ادعا مىكنيد- براى خدا امكان دارد، ولى هرگز چنين نخواهد كرد، چون بر خلاف حكمت و مصلحت آدمى است.
در حقيقت آنها قدرت و مشيت خداوند را بهانهاى براى انتخاب مذهب جبر كرده بودند در حالى كه قدرت و مشيت خدا حق است، ولى نتيجه آن جبر نيست او خواسته است كه ما آزاد باشيم و راه حق را به اختيار خود بپيمائيم.
در كتاب «كافى» از امام كاظم عليه السلام چنين نقل شده است كه فرمود:
إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ