responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 37
وجدان هر انسان عاقلى گواهى مى‌دهد كه بشر در اعمال خويش آزاد است نه مجبور، به همين دليل اگر كسى ظلمى در حق او كند، ناراحت مى‌شود و او را مؤاخذه مى‌كند، و در صورت «توانائى» مجازات مى‌نمايد.
همه اينها نشان مى‌دهد كه: مجرم خويش را در عمل، آزاد مى‌بيند، نه مجبور، و هرگز به اين عنوان كه عمل او مطابق خواست خدا است، حاضر نمى‌شود از عكس‌العمل صرف‌نظر كند (دقت كنيد).
البته اين احتمال در معنى آيه نيز هست كه آنها مدعى بوده‌اند: سكوت خدا در برابر بت‌پرستى و تحريم پاره‌اى از حيوانات، دليل بر رضايت او است؛ زيرا اگر راضى نبود مى‌بايست به نوعى ما را از اين كار باز دارد.
و با ذكر جمله «وَ لا آبائُنا» مى‌خواسته‌اند به عقايد پوچ خود رنگ قدمت و دوام بدهند و بگويند: اين چيز تازه‌اى نيست كه ما مى‌گوئيم، همواره چنين بوده است.
اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعى بحث كرده، نخست مى‌فرمايد: تنها اينها نيستند كه چنين دروغ‌هائى را بر خدا مى‌بندند «بلكه جمعى از اقوام گذشته نيز همين دروغ‌ها را مى‌گفتند ولى سرانجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را چشيدند» «كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا». «1»
آنها در حقيقت با اين گفته‌هاى خود، هم دروغ مى‌گفتند و هم انبياء را تكذيب مى‌كردند؛ زيرا پيامبران الهى با صراحت، بشر را از بت‌پرستى و شرك و تحريم حلال خداوند باز داشتند، نه نياكانشان گوش دادند و نه اينها، با اين حال، چگونه ممكن است خدا را راضى به اين اعمال دانست؟ اگر او به اين اعمال راضى بود، چگونه پيامبران خود را براى دعوت به توحيد مى‌فرستاد؟


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 37
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست