responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 147
با اين كه آدم مى‌بايست، با توجه به سوابق دشمنى شيطان، و با علم و اطلاع از حكمت و رحمت واسعه خدا، و محبت و مهربانى او، تمام وسوسه‌ها را نقش بر آب كرده، تسليم شيطان نشود ولى هر چه بود واقع شد.
قرآن پس از آن مى‌فرمايد: «همين كه آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشيدند، بلافاصله لباس‌هايشان از تنشان فرو ريخت و اندامشان آشكار گشت» «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما».
از جمله بالا به خوبى استفاده مى‌شود كه: به مجرد چشيدن از ميوه درخت ممنوع، اين عاقبت شوم به سراغ آنها آمد، و در حقيقت از لباس بهشتى كه لباس كرامت و احترام خدا بود برهنه شدند.
و نيز از اين آيه به خوبى استفاده مى‌شود كه آنها قبل از ارتكاب اين خلاف، برهنه نبودند بلكه پوششى داشتند كه در قرآن، نامى از چگونگى اين پوشش برده نشده است، اما هر چه بوده است، نشانه‌اى براى شخصيت آدم و حوا و احترام آنها محسوب مى‌شده كه با نافرمانى از اندامشان فرو ريخته است.
در حالى كه «تورات» ساختگى مى‌گويد: آدم و حوا در آن موقع، كاملًا برهنه بودند، ولى زشتى آن را درك نمى‌كردند، اما هنگامى كه از درخت ممنوع كه درخت علم و دانش! بود خوردند چشم خردشان باز شد، خود را برهنه ديدند و از زشتى اين حالت آگاه شدند! «1»
آدمى را كه «تورات» معرفى مى‌كند در واقع، آدم عليه السلام نبود! بلكه به قدرى از علم و دانش دور بود كه حتى برهنگى خود را تشخيص نمى‌داد، ولى آدمى را كه قرآن معرفى مى‌كند نه تنها از وضع خود با خبر بود بلكه از اسرار آفرينش (علم اسماء) نيز آگاهى داشت و معلم فرشتگان محسوب مى‌شد و اگر شيطان


نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست