هستند و به سوى آن در حركتند و بر يكديگر سبقت مىگيرند. «1»
آنگاه بعد از ذكر كارشكنىهاى منافقان و دشمنان داخلى به وضع دشمنان خارجى و يهود پرداخته، مىگويد: «همچنين كسانى از يهود نيز كه اين مسير را مىپيمايند نبايد مايه اندوه تو شوند» «وَ مِنَ الَّذينَ هادُوا».
بعد از آن، به پارهاى از اعمال نفاقآلود آنان اشاره كرده، مىگويد: «آنها زياد به سخنان تو گوش مىدهند تا آن را تكذيب كنند» «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ».
اما اين گوش دادن براى درك اطاعت نيست بلكه براى اين است كه دستاويزى براى تكذيب و افترا بر تو پيدا كنند.
اين جمله تفسير ديگرى نيز دارد، و آن اين كه: «آنها به دروغهاى پيشوايان خود فراوان گوش مىدهند. ولى حاضر به پذيرش سخن حق نيستند». «2»
صفت ديگر آنها اين است كه: نه تنها براى دروغ بستن به مجلس شما حاضر مىشوند، بلكه «در عين حال جاسوسهاى كسان ديگرى كه نزد تو نيامدهاند نيز مىباشند» «سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرينَ لَمْ يَأْتُوكَ».
و به تعبير ديگر: آنها گوش بر فرمان جمعيت خودشان دارند و دستورشان اين است كه: اگر از تو حكمى موافق ميل خود بشنوند بپذيرند، و اگر بر خلاف ميلشان بود، مخالفت كنند.
بنابراين، اينها مطيع و شنواى فرمان بزرگان خود هستند نه فرمان تو، در چنين حالى مخالفت آنها نبايد مايه اندوه تو گردد؛ زيرا از آغاز به قصد پذيرش